در زیارت عاشورا چه کسانی را لعن میکنیم؟
چه کسانی در زیارت عاشورا لعن شده اند؟
یکی از بخشهای مهم در زیارت عاشورا به لعن قاتلان، دشمنان و غاصبان حق امام حسین علیه السلام میپردازد و در این میان از بنیامیه به عنوان گروهی که مورد نفرین الهی قرار میگیرند، یاد میکنیم. در اینجا امکان دارد این شبهه برای عدهای ایجاد شود که چرا ما اجازه داریم انسانهای دیگری که به دلیل ظلمهای بزرگشان لعن کنیم؟ و یا آیا در میان بنیامیه افراد خوبی نبودهاند که ما در مجموع همه آنها را مورد لعن قرار میدهیم؟ آیا فردی مانند معاویه دوم، پسر یزید ملعون، که از حکومت کنارهگیری کرد و آن را غصب شده عنوان کرد، لایق لعن الهی قرار میگیرد؟
قبل از هرچیزی باید بیان کنیم که، ظلمی که بر خاندان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) شد، ظلمی بود که در حق حضرت محمد(ص) و دینی که از طرف خداوند آورده بود، روا شد و این ظلم ابدی است و آثار آن هم هیچ وقت از بین نخواهد رفت و قیام مهدی موعود(عج). یکی از ملاک های لعن و نفرین، ابدی بودن و جاری بودن آن ظلم است. آنچه موجب می شود که لعن به کسانی بر محمد(ص) و آلش(علیهم السلام) ظلم کرده اند، ابدی و باقی باشد، خود ظلمی است که آنها روا داشته اند. چون ظلم آن ها باقی است.
به طور کلی کسانی که در زیارت عاشورا مورد لعن قرارگرفته اند:
۱. بنیان گذاران ظلم: کسانی که پیش از پیدایش اسلام و حتی تولد رسول گرامی اسلام (ص)، به دنبال نابود کردن اجداد ایشان و از بین بردن اسلام بودند. کسانی که امت اسلامی را به سمت سقیفه منحرف کردند و نخستین شکافها را ایجاد کردند. بنا بر بسیاری از تفاسیر آیات و احادیث متعدد، این امت، یهودیان بودند.
“فلعن الله امّه اسّست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت”
۲. شادی کنندگان به جهت کشتن حسین بن علی(علیه السلام): زمانی که خبر کشتن امام حسین (ع) به ابن زیاد و خاندان او و خاندان مروان رسید، شادی خود را از کشته شدن پسر پیامبر(ص) ابراز کردند به قمار و لهو و لعب پرداختند و به پاس شکرگزاری کشته شدن حسین(علیه السلام) روزه داری کردند. در زیارت عاشورا می خوانیم :
“و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین صلوات الله علیه. اللهم فضاعف علیهم اللعن منک و العذاب الالیم.”
۳. کتمان کنندگان حقیقت: ذکر این نکته نیز خالی از فائده نیست که چند نفر ادعا کردند که پدر زیاد می باشند و معاویه او را برادر خود خواند، و جالب این که همچین فردی با دستور یزید حاکم کوفه شد. و مروان کسی است که پیامبر خدا او را از مدینه بیرون کرد ولی عثمان دوباره او را به مدینه آورد و به او پست و مقام داد. جالب اینجاست اینهایی که دایه داران خلافت رسول خدا(ص) بودند، حقیقتی به نام حسین(ع) و امامت و حکومتی که حق او و خاندان او بود را نادیده گرفتند و خلافت را در بنی امیه چرخاندند.
«اَللّهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَ ابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَ الرّابِعَ * اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَ الْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَ ابْنَ مَرْجانَهَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ اَبى سُفْیانَ وَ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَهِ»
ترجمه: خدایا مخصوص گردان نخستین ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را * خدایا لعنت کن یزید را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبیداللّه پسر زیاد و پسر مرجانه را و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفیان و دودمان زیاد و دودمان مروان را تا روز قیامت.
آیا این نوع لعن کردن در قرآن کریم هم عنوان شده است؟
بله. نمونه آن را در ماجرای حضرت صالح علیه السلام مشاهده میکنیم. جایی که درواقع یک نفر از مردم قوم ثمود، شتر حضرت صالح علیه السلام را پی کرده بود، اما قرآن کریم همان گناه یک نفر را به همه آن مردم نسبت میدهد و میفرماید: «فَعَقَرُواْ النَّاقَهَ وَعَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُواْ یا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کنتَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ؛ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَهُ فَأَصْبَحُواْ فِی دَارِهِمْ جَاثِمِینَ؛ سپس ناقه را پى کردند و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند و گفتند: اى صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستى، آنچه ما را با آن تهدید مىکنى، بیاور! سرانجام زمینلرزه آنها را فرا گرفت و صبحگاهان جسم بىجانشان در خانههایشان باقى مانده بود.»
در حقیقت چون همه مردم ثمود به کار آن کسی که شتر حضرت صالح علیه السلام را پی کرد و به این کار راضی بودند و حتی در برابر آن نایستاده و نهی کردند، همه آنها خود را لایق عذاب کردند. به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام رضایت همه آنها بر گناه مشترک، همه آنها را مشمول عذاب و سرنوشت شوم مشترک کرد.
از سوی دیگر خدای متعال در قران کریم یهودیان دوران پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله را به خاطر گناه نسلهای قبل از آنها و پدران و اجدادشان مورد سرزنش قرار داده است چون آنها به کارهایی مانند بتپرستی، ظلم، تحریف کلام الهی و کشتن پیامبران خدا مشغول بودند. این افراد از عمل پدران خود اظهار پشیمانی نمیکردند بلکه به کار آنها راضی بوده و به آن افتخار میکردند. به همین علت خداوند متعال آنها را سرزنش فرموده است.
لعن یزید در زیارت عاشورا
یکی از جملات زیارت عاشورا این جمله است: “اَللَّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّهَ وَ ابْنُ آکِلَهِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّکَ صَلّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ” پروردگارا، امروز (روز عاشورا)، روزى است که به آن تبرک جستند بنی امیّه و پسر جگرخوار آن، لعنت شدۀ فرزند لعنت شده، به زبان تو و پیامبرت (ص) در هر سرزمین و مکانى که پیامبرت (ص) در آن وقوف و درنگ داشته است”.
نکاتی دراین عبارت وجود دارد که بیان می شود:
۱-ظاهراً مراد از عبارت “ابْنُ آکِلَهِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ” معاویه است؛ زیرا: الف: مادرش هند، لقب “جگرخوار” را پس از شهادت حمزه سید الشهداء (ع)، از آن خود کرد.[۶۹] ب: لقب” اللعین بن اللعین”، یکی از القاب چندین گانه معاویه است.
امّا با توجه به عبارت “هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّهَ” که اسم اشارۀ “هذا”، به روز عاشورا اشاره دارد بعید نیست که منظور از “ابْنُ آکِلَهِ الْاَکْبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ”، یزید باشد.
۲- مراد از «عَلى لِسانِکَ» (زبان الاهی)، همان کلام الاهی است که توسط خداوند به سوی بندگانش إلقاء می شود،اما با توجه به این که همۀ انسان ها، این شایستگی را ندارند که مخاطب ذات حق تعالی قرار گیرند، نوعاً پیام های الاهی از طریق انبیاء (ع) و کتاب هایی که بر آن ها نازل شده است، به بشر ابلاغ می شود. در خصوص ابلاغ لعن الاهی بر «یزید» باید گفت این لعن به صورت های متعدّدی از جمله توسط انبیا (ع) و قرآن کریم، بیان شده است. در لعن از طریق انبیاء (ع) به صورت مشخص نام یزید ذکر شده است، ولی در لعن از طریق قرآن کریم به صورت کلی ذکر گردیده که شامل یزید هم می شود.