چرا نماز خواندن واجب است؟
امیدواریم از خواندن این مطلب، ((چرا نماز خواندن واجب است؟)) لذت ببرید و برایتان مفید باشد،از همراهی شماسپاسگذاریم.
نماز، دعا، نیایش، شور و شوقی غیرقابل وصف برای رسیدن زمان مناجات و شتافتن به سمت نماز، قرآن خواندن، عبادت پروردگار، توسل و … همه این ها از آن دسته حالات و اعمالی هستند که روح انسان را جلا می دهد، قلب را آرام ساخته و دلشوره ها و سیاهی ها را نابود می کند.اما سوالی که شاید در ذهن بسیاری از افراد شکل گرفته باشد این است؛ چرا باید نماز بخوانیم؟!، آیا نمی شود خدا را طور دیگری عبادت کرد؟!
یعنی خداوند تنها ما را آفریده تا عبادتش کنیم، البته بنظر نمی رسد که ما صرفا برای عبادت کردن پرودگاری بی همتا که نقصی در دستورات و کارهایش وجود ندارد خلق شده باشیم چون قبل از ما موجودات و فرشته هایی بودند که خداوند را عبادت کنند البته بهتر بگوییم در جایی به نام بهشت عبادت کنند ، محلی که برخی از ما انسان ها مشتاقانه برای رسیدن به آن گوش به فرمان حقیم و بنوعی خداوند را برای رسیدن به بهشت وعده داده شده و در نهایت برای آسایش و لذت بردن خودمان عبادت می کنیم.
چرا نماز واجب شد؟
۱ – قرب معنوى
یکى از آثار بسیار مهم نماز قرب به خداوند است. این اثر روح عبادت و نماز را تشکیل مىدهد و یکى از آیات قرآن هدف آفرینش انسان عبادت بیان شده است که حکایت گر بعد معنوى نماز و اهمیت آن است، امام على(علیه السلام) فرمود: «الصلوه قربان لکل تقى ، نماز وسیله تقرب هر پرهیز کارى به خداونداست». در برخى از روایات از نماز به عنوان معراج مؤمن یاد شده که اشاره به آثار معنوى آن مىباشد.
۲ – یاد خدا و آرامش روانى
در قرآن آمده است: «اقم الصلوه لذکرى، نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى».
یکى از نویسندگان در تفسیر این آیه مىنویسد: «روح واساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است. همان «ذکر اللَّه» است که در آیه فوق به عنوان برترین نتیجه بیان شده است» ذکر و یاد خداوند نقش تعیین کننده در آرامش روانى دارد. نماز به عنوان ذکر خدا به انسانهاى نماز گذار آرامش مىدهد، «ألا بذکر اللَّه تطمئن القلوب، آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان است».
۳ – عامل باز دارنده از گناه
یکى از آثار مهم نماز جلوگیر از گناه است: «إنّ الصلوه تنهى عن الفحشا و المنکر» طبیعت نماز از آن جا که انسان را به یاد خدا نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مىاندازد، داراى اثر بازدارندگى از فحشا و منکر است. انسان که به نماز مىایستد و تکبیر مىگوید، خدا را از همه چیز بالاتر مىشمرد… بدون شک در قلب و روح چنین انسانى، جنبشى به سوى حق و حرکت به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مىشود…»
۴ – گناه زدایى
یکى از آثار بسیار مهم نماز گناه زدایى است. نماز وسیله شستشو از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است. پیامبر(صلی الله علیه وآله) از یاران خود سؤال کرد: اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهید، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مىماند؟ در پاسخ عرض کردند، نه. حضرت فرمود: نماز درست همانند این آب جارى است. هر زمان که انسان نماز مىخواند، گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است، از بین مىرود.»
۵ – غفلت زدایى
بزرگترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ زودگذر گردند، اما نماز به حکم این که در فواصل مختلف در هر شبانه روز پنج بار انجام مىشود، مرتباً به انسان اخطار مىکند و هشدار مىدهد و هدف آفرینش او را خاطر نشان مىسازد… و این نعمت بزرگى است که انسان وسیلهاى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه به او بیدار باش گوید.
۶ – تکبر زدایى
یکى از عوامل مهم تکبر زدایى نماز است، زیرا انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مىگذارد و خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مىبیند، از این رو پردههاى غرور و خودخواهى را کنار مىزند. از این رو على(علیه السلام) بعد از بیان فلسفه عبادت، یکى از آثار نماز را تکبر زدایى بیان نمود: «خداوند ایمان را براى پاکسازى انسان ها از شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر»
۷ – عامل پرورش فضائل اخلاقى
نماز روح اخلاص و خداباورى را در انسان افزایش مىدهد و نتیجه آن پرورش فضایل اخلاقى است. انسان با نماز خواندن خود را از جهان محدود ماده و چهار دیوار طبیعت بیرون مىبرد و به ملکوت آسمانها دعوت مىکند و با فرشتگان هم صدا مىشود و خدا را درهمه حال حاضر و ناظر مىداند.
۸ – همگرایى
علاوه بر آثار مذکور که معمولاً آثار نماز محسوب مىشودند، یکى از آثار مهم اجتماعى و سیاسى نماز، همگرایى است. برگزارى نماز جمعه و جماعت، وحدت مسلمانان را به نمایش مىگذارد. زیرا مسلمانان با صفوف فشرده در کنار هم قرار گرفته و با اوضاع سیاسى و اجتماعى جهان آگاهى پیدا مىکنند. خطیب جمعه با بیان احکام و طرح مسایل سیاسى و اجتماعى به نمازگزاران رشد سیاسى مىدهد. شاید به خاطر آثار مهم نماز جمعه و جماعت است که در آموزههاى دینى به این دو فریضه اهمیت خاصى داده شده است. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده است. هر کس آن را در حیات من یا بعد از وفات من به سبب کم اهمیتی یا انکار ترک کند، خداوند او را پریشان مىکند و به کار او برکت نمىدهد. بدانید نماز او قبول نمىشود، بدانید زکات او قبول نمىشود، بدانید حج او قبول نمىشود،..، تا از این کار توبه کند…»
۹ – نفى طاغوت و ایستاگى در مقابل ستم
انسانى که فقط خداوند را عبادت نماید در مقابل او سر تعظیم و تسلیم فرود آورد، هر چه غیر خداوند است، براى او حقیر و کوچک مىشود و کسى نمىتواند با ظلم و ستم بر او چیره شود. در مقابل گردنکشان و ظالمان سر تسلیم فرود نمىآورد و با طاغوت کنار نمىآید. خداوند این مسئله را یکى از اهداف بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) دانسته است: « میان هر امتى، پیامبرى را مبعوث کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هر چه در مقابل خدا است) پرهیز کنید.
«نماز» از واجباتى که در قرآن کریم و روایات اسلامى بیشترین تأکید و سفارش بر آن شده و تنها واجبى است که مکلف ـ حتى در حال احتضار ـ باید آن را به جا بیاورد و تحت هیچ شرایطى نباید ترک شود و توصیه تمام انبیاى الهى به امتهایشان بوده و در روز حسابرسى نیز اگر این عمل (نماز) مورد قبول واقع شود، سایر اعمال نیز مقبول مىافتد. خداوند در آیههاى مختلف قرآن، بر وجوب نماز تصریح فرموده: (و أقیموا الصّلوه و ءاتوا الزکوه و أطیعوا الرسول لعلّکم ترحمون/ و نماز را به پا دارید و زکات بدهید و پیامبر [خدا] را فرمان برید تا مورد رحمت قرار گیرید. «اقیموا» صیغه امر است و امر نیز بر وجوب دلالت مىکند.
علت وجوب نماز از زبان ائمه (ع)
حضرت زهرا«س» فرمود: «خداوند نماز را واجب کرده است تا از تکبر پاکیزه شوید.»
امام رضا علیه السلام درباره فلسفه نماز می فرماید: «نماز اقرار به ربوبیت خداوند و مردود شمردن هر گونه شریک برای او و ایستادن با حالت خضوع و خشوع در پیشگاه پروردگار متعال است و طلب عفو از گناهان است. و روزی پنج بار سر به سجده گذاشتن برای با عظمت نگه داشتن دستورات پروردگار است و به خاطر این است که بندگان فراموش نکنند و طغیان نکنند و دائماً خاضع و خاشع و علاقمند و خواهان زیادی در دین و دنیا از او باشند.»