زندگی انسان از روی جبر است یا اختیار؟
زندگی جبر است یا اختیار؟
مسئله جبر و اختیار از مسائل بنیادین تاریخ اندیشه بشری، و محل مواجهه آرا متنوع و بعضاً متضاد انواع مکاتب جبرگرا، اختیار گرا و سازگار گرا بوده و هست. آنچه در پیشرو دارید، حاصل بررسی و تأملی در اهم رویکردهای جبر ستیز نیم قرن اخیر فلاسفه غربی و نیز راهبرد خاص ملاصدرا در عالم اسلامی بهمنظور دفاع از اختیار است؛ این رویکردها تلاش میکنند تا با بررسی و تأمل مجدد پیرامون معنا و لوازم جبر و اختیار به بازخوانی مسئله و حل آن بپردازند.
جبرگرایی بهطورکلی نظریهای است که بر مبنای آن، اعمال انسان ضروری است. دترمینیسم (یا تعینگرایی علّی) از مهمترین انحاء جبرگرایی است که با توجه به نظام علی معلولی جهان، اختیار انسان را به چالش میکشد. فعل و اراده انسان، مانند دیگر پدیدههای جهان بستگی کامل به علّت دارد، و نظر به اینکه انسان جزء جهان آفرینش است و با اجزای دیگر جهان ارتباط وجودی دارد، نمیتوان آن اجزا را در اعمال وی بیتأثیر دانست بهطوریکه با فقدان یکی از اجزای علت تامه، انجام دادن آن عمل ناممکن میشود و با تحقق تمامی این شرایط، وقوع آن ضرورت پیدا میکند.
اختیار گرایان جانب اختیار را برگزیده و لذا دترمینیسم را فرضیهای باطل و بیاساس دانستهاند؛ جبرگرایان در مقابل با استناد به یافتههای علمی، جهان را تحت حاکمیت جبری همهجانبه دانسته و درنتیجه اختیار و مسئولیت را به نفع جبر از صحنه راندهاند؛ سازگار گرایان بر آنند تا سازشپذیری و قابلیت جمع جبر و اختیار را هرطور که شده، به اثبات برسانند. و گروهی موسوم به اختیار گرایان اعتدالی نیز ضمن بسنده ندانستن اختیار مورد دفاع سازگار گرایان، در پی اتخاذ موضع کارآمدتری در میانه جبر و اختیار مطلق هستند.
زندگی انسان جبر است یا اختیار؟
انسان مختار است ولی نه در همه چیز . در اموری که برشمردید و بسیاری دیگر مختار نیست بلکه در رفتار و اعمال و امور یکه میتواند اراده کند یا نکند اختیار دارد .طبق برهان و ادله متعدد انسان نه مختار است مطلقا و نه بی اختیار است مطلقا بلکه چیزی بین این دو است .
البته درک و نیل به تمام جوانب این مساله دشوار میباشد و نیاز به صرف وقت و همت بالائی دارد .
انسان در خلقت خود مجبور است. هیچ نقش و تأثیری در به دنیا آمدن خویش ندارد، اما پس از خلقت آزاد و مختار است، البته شیعه امامیه بر خلاف دیدگاه متکلمان معتزله که معتقدند اختیار انسان مطلق است و نیز بر خلاف نظر اشاعره که انسان را حتی در افعال و اعمال اختیاریش مجبور میدانند، معتقد است که انسان پس از خلقت در افعال و اعمالش نه آزاد مطلق است و نه مجبور مطلق، بلکه امری است بین این دو.
انسان مختار و آزاد آفریده شده است؛ یعنی به او عقل، فکر و اراده داده شده است. انسان در کارهای ارادی خود مانند سایر موجودات نیست که مجبور باشد. بشر همیشه خود را در سر چهار راههایی میبیند که هیچگونه اجباری ندارد که فقط یکی از آنها را انتخاب کند. سایر راهها بر او بسته نیست.
بسیاری از حوادث و رویدادها و اتفاقات در زندگی انسان پیش می آید که به ظاهردر تحقق آنها نقش ندارد مانند مرگ، ازدست دادن مال یا بستگان، آسیب دیدن از بلایای طبیعی و… ولی در همه این موارد انسان در نحوه عکس العمل وبرخورد با آنها آزاد و مختار است. باز برای ادامه مسیر گزینه های متعددی در برابر او قرار دارد.