با نگاهی به آمارهای استفاده از موبایل و تبلت به موردی در میان آنها برمیخوریم که تکان دهنده است، ۶۶ درصد کودکان ۳ تا ۵ سال در ایران از موبایل و تبلت استفاده میکنند. این آمار نشان میدهد که نفوذ این دستگاهها تا چه حد در بین کودکان ایرانی بالاست و ادامه این آمار تکاندهندهتر هم میشود: ۴ درصد کودکان از ششماهگی از ابزارهای ارتباطی استفاده میکنند و ۱۴ درصد از آنها از یکسالگی با این ابزارها آشنا شده و از آنها استفاده میکنند.
«خسرو سلجوقی» که در وزارت ارتباطات نقش مجری طرح حمایت از کودک در فضای مجازی را برعهده دارد این آمار را اواخر سال گذشته اعلام کرد و نگرانی را به وجود آورد که متاسفانه تا به امروز چندان به آن توجه نشده است. به مناسبت روز جهانی کودک، نگاهی موشکافانه به این آمار خواهیم داشت و با کارشناسان روانشناسی این حوزه به گفتگو نشستیم تا از صحت و سقم و البته آمار جهانی و دیگر مسائل حول این موضوع آگاهی پیدا کنیم.
«مهسا شورشی» روانشناس حوزه فعال کودک این آمار نگران کننده را منحصر به ایران نمیداند و میگوید سالیان سال است که در ابعاد جهانی با این مشکل دست و پنجه نرم میشود. او توصیه اکیدی میکند که کودکان نباید تا زیر دو سال با موبایلهای هوشمند و تبلتها سروکار داشته باشند، او تاکید دارد که شاید در نگاه اول به نظر نیاید این مورد برای کودک مضر است ولی ضرر این موضوع زمانی متوجه بچه میشود که او در سنین پایین به وسایل الکترونیکی عادت کند و نتوان در سنین بالاتر او را نسبت به ترک این دستگاهها عادت داد. خانم شورشی میگوید:
«کار کردن با این دستگاهها تا سن ۱۵ سالگی هم اگر محدود به دو الی سه ساعت شود، میتواند حتی مثمر ثمر هم واقع شود. این رقم جدا از کارهای علمی و درسی با وسایل کامپیوتری است و صرفا برای سرگرمی و دیگر مسائل در نظر گرفته شده است.»
شورشی به قشری اشاره میکند که کودکان را به کل از گوشیهای هوشمند دور میکنند و به خیال خود فرزند خود را به دور از زندگی مدرن بار میآورند. او این روش تربیتی را برخلاف تصور عموم چندان صحیح نمیداند و آن را تا حدی نیز غلط میداند. او به دیگر باورهای غلط نیز اشاره دارد:
«آمارها نشان میدهد که ۱۰ تا ۱۷ سالهها یک سوم از روز خود را صرف گذران وقت با وسایل الکترونیکی و فضای مجازی میکنند و اینکه برخی تصور میکنند به دلیل نبود امکانات رفاهی مناسب و عدم وجود یک سری آزادیها که در کشورهای غربی وجود دارد کودکان ایرانی رو به استفاده از این ابزار میآورند. این تصور از پایه غلط است و آمارهای جهانی برخی مواقع نشان میدهد که استفاده کودکان اروپایی و آمریکایی هم در این حیطه به بیش از ۹ ساعت میرسد این آمار البته در سنین ۸ تا ۱۲ سالگی به شش ساعت در روز میرسد.»
او به آمار هفتهای ۳۰ ساعت کودکان ۲ تا ۵ سال که صرف دیدن تلویزیون و بازی کردن با کنسولها میشود هم اشاره میکند و این رقم را در ایران کمتر میداند چرا که این روزها هم بازار بازی بسیار گران شده و هم اینکه تلویزیون ملی را فاقد برنامههای کافی و لازم برای سرگرمی کودکان میداند:
«شبکههای ماهوارهای نیز حرف خاصی برای گفتن ندارند و در این میان شاهد حضور چند اپلیکیشن و تلویزیون اینترنتی مختص کودکان هستیم که توانستهاند موفقتر عمل کنند ولی متاسفانه به خاطر شلوغ بودن بیش از حد پدر مادرها، خانوادههای زیادی را دیدم که فرزندانشان اسیر این برنامهها شده و در برخی موارد از حیطه سرگرمی خارج شده است.»
این کارشناس روانشناسی فیس بوک و اینستاگرام و اسنپچت را ۹۴ درصد شبکههای اجتماعی که کودکان دنیا با آن سروکار دارند معرفی میکند ولی میگوید که در موارد ایرانی بیشتر با بازیهای موبایلی سروکار دارند و بسیاری از والدین گلایه دارند که فرزندشان درگیر یک بازی موبایلی شده و در برخی مواقع حتی با زدن کارت و رمز بانکی کارت عابربانک والدین، مابلغ هنگفتی در آنها خرج کرده است:
«کودکان نسل جدید از جهتی باهوش هستند و از جهتی هم تن پرور. ما نمیخواهیم نگاهی صفر و مطلق به تکنولوژی داشته باشیم و اینکه کودکان را در دنیایی عاری از این وسایل بزرگ کرد هم غلط است، ولی بعضا اعتیاد بیش از حدی هم وجود دارد که ناشی از همان درگیر بودن والدین بر سر کار و مسائل زندگی است. والدین بیحوصله شدند و ترجیح میدهند فرزندشان با یک وسیله بازی سرگرم شود تا اینکه تفریحات مختلفی برای او تدارک کنند. ضمن اینکه بقیه تفریحها شاید گران هم باشد و وضعیت معیشت هم در این موضوع بیتاثیر نیست، بسیاری از برنامهها و بازیهای اینترنتی رایگان و یا با اندک هزینهای راه اندازی میشوند اما همین والدین میتوانند در این حوزه هم دست روی موارد درست و کاربردی بگذارند و این تهدید را تبدیل به فرصت کنند.»
او از اینکه موج استارتاپی کشور آنچنان به فکر کودکان نیست گلایهمند است و تاکید دارد که فعالیت روانشناسان نیز در این حوزه نادیده گرفته شده چرا که متاسفانه بازهم تصور غلط دیگری در این گونه کسبوکارها در جریان است که فقط مهندسین IT و برنامهنویس باید در این حیطه کار کند و تولیدکنندگان محتوا هم افرادی باشند که ارزان کار کنند و بس:
«دولت سعی چندانی در این رابطه نمیکند و امید باید به بخش خصوصی باشد، بازار کودکان بازار بکری است و از نگاه مارکتینگی که در تخصص من هم نیست اگر بدان نگاه شود، تصور میکنم با بازار خوبی روبرو هستیم به ویژه اینکه از نظر روانشناسی، والدین شلوغ امروزی بسیار دلنگران فرزاندانشان هستند و دوست دارند بتوانند آنها را درست تربیت کنند. متاسفانه بسیاری از برنامههای مخصوص کودکانی که من دیدم صرفا کپی پیستی از محتواهای سراسر اینترنت هست و بسیاریشان دخلی به کودکان ایرانی ندارد. اگر این حوزه توسط بخش خصوصی جدیتر گرفته شود و روانشناسان و فعالان آن هم با نگاهی دلسوزانه و جدی وارد کار شوند، شاید بتوان کمکاری دولت در این زمینه را جبران کرد.»
شورشی عقیده دارد که نباید اینترنت و وسایل هوشمند را از کودکان گرفت، بلکه باید آنها را با محتوای درست و کاربردی به بچهها داد و این موضوع را وظیفه والدینی میداند که به رشد کافی رسیدهاند و فعالان بازارهای جدید که نسبت به این مقوله بیتفاوت شدهاند را نکوهش میکند:
«والدین در برخی مواقع آنچنان نا آگاهی از خود نشان میدهند که گوشی وصل شده به فیلترشکن را به دست کودک خود میدهند و او را با دنیایی از کنجکاوی و اینترنتی بدون حد و مرز رها میکنند. بلوغ جنسی کودک هم مراحل خود را دارد و هیچ روش تربیتی ولو به تعبیر برخی افراد، روش روشنکفرانهای نمیگوید کودک را درون دنیایی از المانهای جنسی بیندازیم. این حرف بازهم به معنای سانسور کردن و گرفتن اینترنت از کودکان نیست، بلکه فقط و فقط تاکیدی بر نظارت درست و رفتار درست در قبال این موضوع است.»
کارشناسان عقیده دارند که تفاوت سنی زیاد والدین با کودکان نیز در برخی موارد باعث ایجاد یک شکاف شده و آنها را از دنیای علاقمندیهای کودکان خود دور میسازد. مرگ کودک درون بسیاری از بزرگسالان امروزی نیز همین مشکل را فراهم میکند و شورشی هم توصیه میکند که والدین بتوانند تا حدی پا به پای کودک خود در دنیای سرگرمیهای او حرکت کنند و از محتویات آنها غافل نمانند:
«لااقل این امر را تا ۱۷ سالگی فرزندانشان رعایت کنند و بعد از این دوران وارد مرحله جدیدی از رابطه بین فرزند و والدین میشویم که از حوصله گفتگوی ما خارج است. اما تا زمان مستقل شدن فرزندان خوب است که هر طور شده با جهان پیرامون آنها آشنا بود و مثل یک دوست در کنار آنها زندگی کرد، نه یک ناظر و سانسورچی.»
در پایان باید گفت که کودکان را دریابیم و نسل آینده را به حال خودشان رها نکنیم، آنها در دنیای پیچیدهای به دنیا آمدهاند که بزرگ شدن در آن از جهاتی کار آسانی شده و از جهاتی کاری بسیار سخت. دو لبه ماجرا را بنگریم و همگام با آنها، هرچقدر که از نظرمان سخت باشد، گام برداریم.
لینک کوتاه : http://urly.ir/OGNp