مذهبی

کتاب *حسین پسر غلامحسین* درباره کیست؟

کتاب *حسین پسر غلامحسین* درباره کیست؟

امیدواریم از خواندن این مطلب، ((کتاب *حسین پسر غلامحسین* درباره کیست؟)) لذت ببرید و برایتان مفید باشد،از همراهی شماسپاسگذاریم.

 حسین پسر غلامحسین شهرت شهید حسین یوسف اللهی است و کتاب حسین پسر غلامحسین اثر مهری پور منعمی به زندگی نامه و خاطرات این پرداخته. درباره حسین پسر غلامحسین سردار سلیمانی ، مادر، هم‌رزم‌ها و افراد زیادی در این کتاب سخن گفته‌اند.

شهید یوسف الهی کیست؟

محمد حسین یوسف الهی در ۱۳۴۰ هجری خورشیدی در کرمان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. وی از همان دوره ی کودکی با حضور در مسجد و جلسه های مذهبی با احکام اسلام آشنا شد.

او در زمانی زندگی می کرد که سایه های استبداد رژیم پهلوی بر کشور حاکم بود و صدای فریاد عدالتخواهانه ی مردم علیه این رژیم در همه ی کشور شنیده می شد. او پس از پایان تحصیلات مقدماتی وارد دوره ی دبیرستان شد و به همکاری با جنبش دانش آموزان کرمانی علیه رژیم پهلوی پرداخت.

انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید‌، دشمنان که با این رویداد بزرگ منافع خود را در خطر می دیدند با تجهیز عراق جنگی نابرابر را در سال ۱۳۵۹ هجری خورشیدی آغاز کردند.

رزمندگان ولایتمدار این مرز و بوم به طرف میدان های نبرد شتافتند. محمدحسین یوسف الهی در این دوره به عضویت لشکر ۴۱ ثارالله درآمد و در واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود در کنار دلاورمردان این مرز و بوم ادامه داد و توانست با افتخارآفرینی و نشان دادن رشادت های بسیار در میدان جنگ، به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شود.

محمدحسین یوسف الهی با حماسه آفرینی در جبهه های جنگ حق علیه باطل، پنج مرتبه به سختی مجروح شد و سرانجام این ولایتمدار راستین به دلیل مصدومیت حاصل از بمب های شیمیایی در عملیات والفجر ۸ در ۲۷ بهمن ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران شربت شهادت را نوشید و به دیدار حق شتافت.

معرفی کتاب حسین پسر غلامحسین:

این کتاب که پرفروش‌ترین کتاب انتشارات مبشر در نمایشگاه کتاب بوده است، در گذشته با عنوان نخل سوخته، نوشتۀ مهدی فراهانی منتشر شده بود و حالا دوباره بازنویسی شده است.نسل سوخته عنوان کتابی بود که به شرح بخشی از زندگی سردار سرافراز، محمدحسین یوسف‌اللهی، پرداخت.

این کتاب به‌دلیل استقبال گسترده بارها تجدید چاپ شد… . اکنونکه نزدیک به دو دهه از نگارش آن کتاب می‌گذرد، تصمیم بر آن شد که بار دیگر با معرفی کتاب حسین پسر غلامحسین به بازخوانی زندگی عزتمندانۀ آن عارف شهید بپردازیم… .

حسین پسر غلامحسین شامل یک مقدمه است و پنج فصل. خانوادۀ آن شهید بزرگوار، نویسندۀ کتاب و ناشر آن در مقدمه قلم زده‌اند.

  • انتشارات مبشر این کتاب را در پنج فصل با نام‌های زیر منتشر کرده است:
  • به روایت مادر؛
  • به روایت همرزمان؛
  • دوری و فراق تا آخرین دیدار به روایت مادر؛
  • شهادت به روایت همرزمان و خانواده شهید و عکس‌ها، یادداشت‌ها و مستندات.

محتوای این کتاب حسین پسر غلامحسین از منابع ارزشمندی جمع‌آوری و تدوین شده است؛ مانند: روزنامه حدیث کرمان به تاریخ۱۹اسفند۶۴ و ۱۲آبان۶۶، ویژه‌نامۀ فتح شمارۀ ۱۱۵ و نیز از وصیتنامۀ خود شهید حسین یوسف اللهی، روزنامۀ اطلاعات پانزدهم تا بیست و یکم تیرماه سال هفتاد و هشت و نیز روزنگاشت‌های خود شهید در کنار نامۀ او به یکی از دوستانش و چند منبع دیگر.

حتماً نام شهید یوسف اللهی را در فیلم‌ها و صوت‌های سردار شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی از زبان خود شهید سلیمانی شنیده‌اند که حاکی از ارادت و عشق ایشان به شهید یوسف اللهی بوده است.

کتاب *حسین پسر غلامحسین* درباره کیست؟
کتاب *حسین پسر غلامحسین* درباره کیست؟

روایت نویسنده «حسین پسر غلامحسین» درباره چگونگی نوشتن کتاب:

وی دلایل نوشتن کتاب «حسین پسر غلامحسین» را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: به صورت اتفاقی نوشتن کتاب درباره شهید «محمدحسین یوسف الهی» به اسم من ثبت شد، من در یادواره شهدای اطلاعات نیروی زمینی سپاه منطقه جنوب شرق به مسئولیت سردار محمد مارانی شرکت کردم اما در آن زمان هیچ اطلاعاتی در مورد شهید محمد حسین یوسف الهی نداشتم، در دل با خود نیت کردم و از خود شهید کمک خواستم، پس از مدتی کوتاه اطلاعات اسناد و مدارک فراوانی را با یک وانت از سوی بنیاد حفظ آثار شهدای استان کرمان برای من ارسال کردند، این رویداد برایم باور نکردی بود.
خود شهید عزیز کمک کرده بود و اطلاعات فراوانی را در اختیارم قرار داد در عین حال برای تکمیل بخشی از خاطرات شهید محمد حسین یوسف الهی از گفته‌ها و خاطرات سپهبد شهید قاسم سلیمانی نیز استفاده کردم.
وی آشنایی با زندگی شهید «محمدحسین یوسف الهی» را برای خود درسی بزرگ دانست و تاکید کرد: محمد حسین یوسف الهی زندگی ارزشمندی داشته است، هنگامی که برای نگارش کتاب «حسین پسر غلامحسین» به مطالعه اسناد و مدارک می‌پرداختم با رفتار و اخلاق این شهید بزرگوار بیشتر آشنا شدم و هرچه بیشتر مطالعه می‌کردم بیشتر مجذوب این شخصیت می‌شدم چراکه سراسر زندگیش درس بود.

منعمی پیرامون ویژگی های شخصیتی شهید محمد حسین یوسف الهی اظهار کرد: شهید محمد حسین یوسف الهی به عنوان یک عارف در لشکر ۴۱ ثارالله و بین همرزمان خود شناخته شده بود، خصوصیات رفتاری او باعث شده بود تا حتی سپهبد شهید قاسم سلیمانی نیز به وی بسیار علاقمند شود، این شهید بزرگوار فردی توانا بود همین امر باعث شد تا به وی مسئولیت‌های بالاتری برای فعالیت در جبهه‌های حق علیه باطل پیشنهاد کنند، اما او همواره خود را سربازی بیش نمی‌دانست.

فرازهایی از وصیت نامه شهید یوسف الهی:

بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت می دهم که خدا یکی است و محمد (ص)فرستاده و آخرین پیامبر است و علی(ع) ولی الله است و جانشین پیامبر اسلام و اولین امام است، قیامت راست است و جزاء و پاداش کلیه اعمال نیز صادق است، انسان از خاک آفریده شده و به خاک بر میگردد و باز از خاک سر بر میدارد و به اندازه خردلی به کسی ظلم نمی شود و نفس هرکس در گرو اعمال خودش می باشد.
مادر عزیزم خجالت میکشم که چیزی بنویسم و خود را فرزندت بدانم زیرا کاریکه شایسته و بایسته یک فرزند بوده انجام نداده ام. مادریکه شب تا صبح بر بالینمن می نشستی و خواب را از چشمان خود می گرفتی و به من آموختنیهایی آموختی، مرا ببخش و…
همچنین از شما پدرم که با کمک مادرم تمام زندگیتان را صرف بچه هایتان کردید خداوند اجرتان را به شما عطا کند و درجات شما را متعالی کند و بهشت را جایگاهتان قرار دهد. ای پدر و مادر عزیز و گرامی چه خوب به وظیفه خود عمل کردید و من چقدر فرزند بدی برای شما بودم. شما فرزند خود را برای خدا بزرگ کردید و برای خدا هم او را به جبهه فرستادید و در راه خدا اگر سعادت باشد میرود.
از خواهران و برادران خود که در رشد من سهم به سزایی داشتند تشکر می کنم و از خداوند متعال پیروزی، سعادت و سلامت را برای ایشان خواستارم و ای پدر و مادر و ای خوهران و برادران عزیزم این رسالت را شما باید زینب وار به دوش کشید و از عهده آن به خوبی بر میائید و می توانید چون پتک بر سر دشمنان داخلی و خارجی فرود آئید و خون ما را هم چون رود سازید تا هرچه بر سر راه دارد بردارد تا به دریای حکومت حضرت محمد(ص)برگردد.
امیدورام که خداوند عمر رهبر عزیزمان را تا انقلاب مهدی طولانی بگرداند و ظهور حضرت مهدی(عج) را نزدیک بگرداند تا مستضعفین جهان به نوائی برسند و صالحین وارثین زمین شوند.

محمد حسین یوسف الهی۲۴/۱۲/۱۳۶۴

برشی از صفحه ۲۱۹ کتاب حسین پسر غلامحسین:

آخرین باری که محمدحسین می خواست به جبهه برود مادرم عازم سفر موقع خداحافظی به مادرم گفت: مادر! هر چقدر می خواهی مرا نگاه کن. این دفعه دفعه آخر است. شاید دیگر مرا نبینی.

 مادر که به شوخی های محمدحسین عادت کرده بود، گفت: نه پسرم! انشاء الله مثل همیشه سالم برمی گردی.

 حسین گفت: نه مادر! این دفعه دیگر شوخی نیست. وقتی رفتی به حرم حضرت زینب سلام الله علیها فقط دعا کن که شهید بشوم.

 مادرم وقتی به چهره اش نگاه کرد دید سخنش کاملاً جدی است. خیلی ناراحت شد و بغض گلویش را گرفت. پدر نگاهی به محمدحسین کرد: «بابا! الان وقت این حرف ها نیست. این چه حرفهایی است که به مادرت می زنی؟»

 محمدحسین مودبانه گفت: چه فرقی می کند حاج آقا! بهتر است از قبل سابقه ذهنی داشته باشید و خودتان را آماده کنید. مادر وقتی این حرف را که شنید، گفت: محمدحسین! دیگر نمی خواهد به جبهه بروی. من طاقت شنیدن این حرف ها را ندارم.

 محمد حسین گفت: مادر! امام حسین علیه السلام فقط مشکی پوش و گریه کن نم یخواهد. از این ها زیاد دارد. امام حسین علیه السلام رهرو می خواهد. بعضی ها از پنج تا پسر سه تا شون را در راه خدا دادن. خانواده هایی از سه فرزند دوتا را در راه خدا نثار کردند. شما فردای قیامت چه جوابی می خوانید به حضرت زهرا سلام الله علیها بدهید…

خواهرم گفت: چرا حالا فقط تو باید به جبهه بروی آن هم با این تن مجروح؟! چطور دیگران راست راست توی خیابان های شهر بگردند و هر کاری که دلشان خواست بکنند و تو و امثال تو بروید و خودتان را جلوی گلوله قرار دهید؟!

محمدحسین جواب داد: من چه کار به دیگران دارم. من آن قدر جبهه می روم تا روی دست مردم برگردم.

امتیاز ما
برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: 0 میانگین: 0]

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا