چگونه خود واقعی ام را کشف کنم؟
چگونه خود واقعی ام را کشف کنم؟
امیدواریم از خواندن این مطلب، ((چگونه خود واقعی ام را کشف کنم؟)) لذت ببرید و برایتان مفید باشد،از همراهی شماسپاسگذاریم.
کشف خود واقعی یک سفر مادام العمر در زندگی است. این در یک روز یا یک مکاشفه اتفاق نمی افتد ، اما ارزش پیگیری آن را دارد. وقتی خود واقعی را از طریق خودکاوی پیدا می کنید ، می دانید که قصد انجام چه کاری را دارید و دیگر نمی ترسید و می توانید بر هر چیزی غلبه کنید.
خود واقعی شما چیست؟ آیا آن شخصی است که در کودکی بوده اید؟ چه زمانی احساس خوشبختی می کردی؟ وقتی آن درس مهم زندگی را آموختید؟ چه موقع به آن هدف رسیدید؟ چه موقع به آن غریبه کمک کردید؟ یا وقتی بدون توجه به انتظارات دیگران مطابق ارزشهای خود عمل کردید؟
پاسخ این است که همه این موارد خود واقعی شما را تشکیل می دهد. در اینجا برخی از روشهای خودکاوی برای کمک به شروع کار آورده شده است.
راههای کشف خود واقعی :
۱- به طور واقعی عمل کنید
وقتی معتبر عمل می کنید ، قدم در خود واقعی می گذارید. شما بیش از اینکه نگران باشید ، با خرد و آگاهی به پیش میروید. مردم به شما مراجعه می کنند زیرا می دانند شما خود واقعی هستید.
وقتی معتبر باشید ، انتخاب هایی را می گیرید که از شخصیت شما ناشی می شود. وقتی به آنچه در واقع هستید وفادار بمانید ، یاد می گیرید که هیچ چیز نمی تواند شما را سرنگون کند. این به این دلیل است که شما به دنبال اعتبار سنجی خارجی نیستید بلکه خودتان شخصیت تان را سنجیده اید ، و وقتی می دانید چه چیزی دارید ، می توانید کارهای بیشتری با آن انجام دهید.
وقتی معتبر عمل می کنید ، به نفع همه اطرافیان نیز عمل می کنید ، زیرا بیشتر به موارد درست اهمیت می دهید.
۲-از تصدیق خود استفاده کنید
موارد زیر را بگویید: ”من کافی هستم. من قوی هستم. من یک پیروز هستم ، نه یک قربانی. من آنچه لازم است را دارم. من غلبه خواهم کرد من ادامه خواهم داد ، حتی وقتی غیرممکن به نظر می رسد. من کامل نیستم ، اما انسان هستم. من مجاز به استراحت هستم ،من خوبم. سپاسگزارم. من در آرامش هستم. “
وقتی این حرف ها را می زنید ، آنها را می پذیرید. شما آنها را احساس می کنید ، و تبدیل به آنها می شوید. شما در یافتن خود از طریق خودکاوی ، خود واقعی را کشف می کنید.
وقتی به دنیا بگویید شما کی هستید ، موانع و مخالفت ها از این راه دور می شوند. وقتی اعتماد به نفس دارید ، فرصت ها ، درس ها و خرد را می بینید. این باعث می شود شما فعال باشید ، نه واکنش پذیر.
۳- با منتقد داخلی خود مقابله کنید
اگر همه آدمها در حال گوش دادن به صدای منفی در ذهنشان بودند ، دیگر هیچ کاری انجام نمی شد. انیشتین اگر یک بار به معلم خود گوش می داد که به او می گفت توانایی ندارد، نظریه نسبیت را کشف نمی کرد.
منتقد درونی ناشی از ترس از چیزهای ناشناخته ، خوب نبودن یا از دست دادن و کمبود است. با این حال ، لازم نیست ترس تصمیم بگیرد که چه اتفاقی می افتد. با گوش ندادن به منتقد درونی خود می توانید بر ترس غلبه کنید.
درعوض ، می توانید از منتقد درونی خود تشکر کنید و بگویید ، “فکر می کنم چه اتفاقی ممکن است بیفتد …” و آن را به سمت احساس مثبت بچرخانید. ترس می تواند اطمینان حاصل کند که کمربند خود را بسته اید ، قبل از اجرا تمرین کنید ، انتخاب های خوبی داشته باشید و غیره ، اما نیازی به کنترل شما نیست.
ممکن است وقتی با منتقد درونی خود روبرو می شوید ترس کاملاً از بین نرود ، اما می توانید به آن اطمینان خاطر دهید و در نهایت آزادش کنید.
۴- نقص های خود را پنهان نکنید
پوشیدن ماسک و گفتن این آسان است که می خواهم مردم فکر کنند من این هستم ساده است. در عوض ، برداشتن ماسک و گفتن: “این خود واقعی من است و به آن شخص افتخار می کنم.” عالی است.
از طریق خودکاوی ، می توانید با داشتن شخصی که هستید آزادانه زندگی کنید. این باعث مسئولیت پذیری و تأثیرگذاری بیشتر شما خواهد شد. وقتی داستان خود را تعریف می کنید و حقیقت خود را می گویید ، مردم گوش می دهند و برای یافتن حقیقت خود الهام می گیرند. سپس کشف خود می تواند گسترش یابد.
۵- پیدا کنید که شما چه کسی نیستید
اگر می خواهید بفهمید که هستید ، بدانید که چه کسی نیستید. چه بخشی از گذشته شما حال شما را تعریف کرده است؟ در مورد فرهنگ ، خانواده ، دوستان ، اطرافیان و غیره چطور؟ شما واقعاً چه هستید و آنها چیست؟ شما هرگز کشف خودتان تمام نمی شود ، اما می توانید از تمایز استفاده کنید ، جایی که با یافتن منابع دیدگاه های خود برای استقلال یافتن ، خود را از آنچه نیستید جدا میکنید.
وقتی تفاوت ایجاد می کنید ، تاثیری که چیزهای دیگر داشته اند را تخفیف نمی دهید یا به حداقل نمی رسانید. شما فقط از آن آگاه می شوید ، و آنچه از آن آگاه هستید ، می توانید به پذیرش بیاورید ، جایی که می توانید کاری برای تغییر آن انجام دهید.
اهداف ، علایق ، ارزش ها و ایده های منحصر به فرد شما چیست؟ وقتی فهمید که نیستید ، از همانجا شروع کنید. خودکاوی سفری است برای درک اینکه چگونه در زندگی شکل گرفته و بر اساس چه چیزی شکل گرفته اید.
اشکالی ندارد که همه چیز روی شما تأثیر گذاشته است ، اما آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا؟ اگر بتوانید به این سوال پاسخ دهید ، می توانید بفهمید که کی هستید و خود را از چیزهایی که نیستید رها کنید.
۶-زندگی خود را ثبت کنید
ژورنالینگ (یادداشت کردن) ابزاری عالی برای خودکاوی است. تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که افکار خود را یادداشت کنید. اگر به چیزی برای نوشتن فکر نمی کنید ، به سادگی شروع کنید: حال و روز خود را بنویسید.
چه عواملی باعث احساس بهتر یا بدتر شدن شما می شود؟ عوامل تحریک شما چیست؟ چه چیزی باعث پیروزی شما می شود؟
وقتی می فهمید چه چیزی باعث ایجاد حال شما می شود ، یاد می گیرید که چگونه خود و زندگی خود را بهتر مدیریت کنید. شما فضای امنی دارید که می توانید خود واقعی خود باشید و تنها در صورت احساس راحتی ، ورودی ها را به اشتراک می گذارید. می توانید روزانه آن را بیرون بریزید ، یا فقط آنها را چک کنید.
همچنین می توانید اطراف خود را مشاهده کرده و اجازه دهید ذهن شما جریان یابد. روی احساسات خود تمرکز کنید و قبل از شروع مجدد نوشتن ، مکث ها و لحظاتی را برای تأمل بگذارید. وقتی احساس می کنید حرف دیگری برای گفتن ندارید ، بگذارید پایان آن به طور طبیعی بیاید.
۷- تمرکز خود را بر روی آنچه که با خود واقعی شما هماهنگ است بگذارید
شاید ذهن شما به آنچه شما درباره خود دوست ندارید و آنچه فکر می کنید دیگران دوست ندارد ، می پردازد. شاید احساس کنید فرصت ها از شما عبور می کنند زیرا ارزش آن را ندارید. اگر این شما هستید ، بدانید که تنها نیستید. هر کس سوگیری منفی دارد ، جایی که تمایل دارد در ابتدا بیشتر از چیزهای خوب به چیزهای بد اعتقاد داشته باشد.
شناخت ذهن ممکن است به شما دروغ بگوید اما اولین قدم برای دیدن حقیقت است. وقتی روی آنچه برای شما مناسب است متمرکز شوید ، با این افکار خسته می شوید که به شما می گویند چیزی برای ارائه ندارید. اگر شما بر آنچه فکر می کنید کنترل داشته باشید ، کنترل بیشتری بر وضعیت خود خواهید داشت.
آیا تا به حال به خود تعارف کرده اید؟ چرا الان یکی را امتحان نمی کنید؟ شما می توانید آن را شخصی سازی کنید ، اما می توانید مواردی را در راستای این جمله بیان کنید: “من دوست دارم که چگونه از دیگران مراقبت کنی. شما نگرش عالی دارید دوستت دارم.”
۸- برای کشف خود واقعی ،آرامش را در تنهایی پیدا کنید
گاهی اوقات ،دور شدن بهترین چیز برای جستجوی خود است. اگر قدم در طبیعت بگذارید و روی خود سرمایه گذاری کنید ، پس احساس بهتری خواهید داشت و بهتر خواهید شد.
از زمان برای مدیتیشن استفاده کنید و فقط به خود توجه کنید ، نه به دنیای اطراف. به افکار خود گوش دهید ، نه به آنچه دیگران می گویند.
شارژ مجدد ممکن است همه چیز را تغییر ندهد یا آن شرایط دشوار را متوقف نکند ، اما می تواند به شما کمک کند ذهنیت و انرژی لازم را برای مقابله با آن از طریق قدرت درونی ایجاد کنید.
۹- خودمراقبتی را تمرین کنید
غالباً ، وقتی افراد سعی در آرامش دارند ، با احساس گناه و اضطراب نگران می شوند. شما ممکن است در تعطیلات باشید ، اما مغز شما هنوز در کار است. اگر به خود اجازه آرامش دهید ، می بینید که نبردهای خود را حتی بهتر می کنید و می توانید در جستجوی خود فرو بروید.
هنگامی که برخی از مراقبت های شخصی را امتحان می کنید ، فقط این نیست که خودتان را ناز کنید. وقت گذاشتن برای انجام کاری که باید انجام دهید تا بتوانید همان چیزی باشید که باید باشید.
مراقبت از خود در هر فرد متفاوت به نظر می رسد. برای برخی ممکن است استفاده از روغنهای اساسی و استحمام باشد. به نظر دیگران ، دور از مشکلات ممکن است شبیه پیاده روی در طبیعت باشد. هر نوع مراقبت از خود برای شما به نظر می رسد ، بدانید که لیاقت آن را دارید.
۱۰-ذهن آگاهی را امتحان کنید
حضور و در لحظه بودن یک روش عالی برای نظم دادن ذهن شما است. وقتی شکست می خورید ، نمی گویید ، “من یک شکست هستم”. ذهن آگاهی به شما کمک می کند تا فقط با مشاهده افکار خود و متوقف کردن الگوهای تفکر منفی ، قضاوت خود را متوقف کنید.
تصور کنید که افکار شما مانند برگهایی است که در نسیم خنک از کنار شما عبور می کنند. هرچه فکر می شود ، آن را روی یک برگ قرار داده و بگذارید رد شود. نیازی نیست که به هرکدام از آنها دلبسته باشید. در عوض ، روی تنفس عمیق کار کنید ، که عصب واگوس را فعال می کند و تنش و استرس را آزاد می کند. همانطور که نفس می کشید ، متوجه شوید این برگها از شما دور و دور می شوند ، تا زمانی که در فاصله قرار بگیرند.
هنگامی که رئیس شما در مورد شما صحبت می کند و می خواهید صدای خود را بلند کنید ، می توانید در کار خود مراقب باشید. وقتی در بیشترین فشارهای روحی قرار دارید می توانید حواس تان باشد و برای ارزیابی مجدد وضعیت مکثی به شما می دهد.
هر شرایطی که باشد ، شما آرام می شوید تا بتوانید با آرامش واضح تری رفتار کنید و انتخاب هایی را انجام دهید که بهترین نتیجه را داشته باشد.
نتیجه درباره خود واقعی :
به نظر می رسد خودآگاهی برای هر فرد متفاوت است ، اما اصالت همیشه شما را به خود بازمی گرداند. هنگامی که در حال کاوش در مورد اینکه کی هستید هستید ، باید با آنچه برای شما مهم است شروع کنید. شما باید ارزش های خود را ارزیابی کنید و این به شما معیارهای زندگی می دهد.
کشف خود بیشتر از همه مربوط به عشق به خود است. وقتی خودتان را دوست دارید ، چیزهای بیشتری برای ارزش دادن دارید و در این راه خوشبختی پیدا می کنید.
منبع :lifehack