درست در زمانی که تنور فیلترینگ اینستاگرام یک بار دیگر به لطف اقدامات رسانهای داغ شده است، پلتفرمهای نرمافزاری ایرانی که طراحی و هدفی مشابه با اینستاگرام دارند، از هر نوع حمایت فرار میکنند. «لنزور» که اپلیکیشنی متعلق به شرکت صباایده است، اپلیکیشن خود را از کافه بازار حذف میکند و مدیرعامل «هورسا»، سرویس اشتراک تصویر دیگری که این روزها میان ایرانیها جا باز کرده، میگوید هیچ علاقهای به حمایت شدن ندارد و مایل هم نیست آلودهی سیاست شود.
پیشنهاد میکنم مطالب آموزش دیلیت اکانت کردن تلگرام و دیلیت اکانت کردن واتس آپ رو از دست ندهید
در یک نگاه اولیه و سطحی، اگر اینستاگرام در ایران فیلتر شود شاید کاربران ایرانی به لنزور و هورسا روی خوش نشان دهند. پس چرا این سرویسها چنین چیزی را نمیخواهند و از حمایتهای احتمالی هم فرار میکنند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش باید به سراغ افرادی رفت که مشمول این حمایت شدهاند. اما پیش از آن، اصلِ حمایت چه بود و چه میگفت؟
یک حمایت چند بُعدی
سیزدهم خرداد ۱۳۹۶، مرکز ملی فضای مجازی سندی را تحت عنوان «سیاستها و اقدامات ساماندهی پیامرسانهای اجتماعی» منتشر کرد. در این سند گفته شده که وزارت ارتباطات تسهیلات موثر کمبهره به توسعهدهندگان داخلی اعطا کند. این در واقع همان وام ۵ میلیاردی است که امسال از محل وجوه اداره شده به پیامرسانها داده شد. وزارت ارتباطات همچنین موظف شده است تا امکان عرضه خدمات الکترونیکی را در پیامرسانها ایجاد کند. از سوی دیگر باید هزینههای مرتبط با مصرف پهنای باند را هم به حداقل برساند و به تامین زیرساختهای شبکهای ذخیرهسازی و امنیتی پیامرسانها کمک کند. این حمایتها در سه مرحله ابتدایی، میانی و ملی انجام میشوند.
اما این همه داستان نبود. در همین سند گفته میشود که وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی باید بر انتشار محتوا و تبلیغات و صیانت از داده ها نظارت کند. مرکز ملی فضای مجازی باید مصوبات کارگروهها را بررسی کند. صدا و سیما باید اقدام به تولید و پخش برنامههای رادیویی و تلویزیونی مناسب برای ترویج و آموزش کاربری همگانی پیامرسانهای اجتماعی داخلی کند. قوه قضاییه موظف است ظرف مدت یک ماه آیین نامهای را در راستای حمایت حقوقی از تداوم کسبوکار و فعالیت پیامرسانهای اجتماعی داخلی و بازبینی مصادیق محتوای مجرمانه، به شورای عالی فضای مجازی ارائه نماید.
حتی نهادها و موسسات دولتی و عمومی غیردولتی هم ملزم میشوند تا تبلیغات خود را در پیامرسانهای اجتماعی داخلی که بیشتر از یک میلیون کاربر دارند انجام دهند. بانک مرکزی هم موظف شده بود امکان پرداخت برخط را برای کسبوکارهای مبتنی بر پیامرسانهای داخلی فراهم کند.
با این حال آنچه معمولاً افکار عمومی میداند این است که چند پیام رسان داخلی، چند میلیارد تومان دریافت کردهاند. شاید به همین دلیل است که نسخههای بومی اینستاگرام اساساً نمیخواهند چنین حمایتی از آنها انجام شود و سپس فقط بحث مالی که یک وام است، رسانهای شود.
«از ما حمایت نکنید»
«مرتضی رحیمی»، مدیرعامل پیامرسان سروش به نوع حمایت از پیامرسانها و یک هیاهوی رسانهای اشاره میکند:
«هر کشوری برای فعالیت کسبوکارها، قواعدی مشخص میکند تا از مطالبات مردم آن کشور حمایت کند. قاعدهی کسبوکار شرکتهای خارجی، وجود دفتری رسمی با نمایندهی حقوقی مشخص است که متاسفانه در ایران این موضوع رعایت نمیشود. موضوع دیگری که بهشدت سر زبانها افتاد، حمایت از پیامرسانهای داخلی بود. به نظر من وقتی در مورد موضوعی خیلی هیاهو و سروصدا میشود یعنی هیچ کاری صورت نگرفته است. در مورد حمایت از پیامرسانها هم همین اتفاق افتاد. حمایت درستی صورت نگرفت اما جنجال رسانهای زیاد اتفاق افتاد. در حقیقت سازمانها و مدیرانی که به دنبال پیشبرد جدی کارشان هستند، خیلی فرصت رسانهای شدن و هیاهو کردن را ندارند. هیاهو و جاروجنجال مترادف است با ایجاد یک فضای ناسالم؛ یعنی گلآلود کردن آب بهقصد گرفتن ماهی.»
مدیرعامل سروش خبر میدهد که مسالهی حمایت از پیامرسانهای داخلی به نحوی پیش رفته که تصمیم گرفتهاند با برخی پیامرسانهای دیگر بیانیه بدهند و بگویند که نه از آنها حمایت کنند و نه بگویند که قصد حمایت دارند. او در خصوص چرایی همین مسئله میگوید:
«دلیلش این است که این مساله تبدیل به موضوعی سیاسی و صوری برای دعوای بخشهای مختلف حاکمیت با یکدیگر شده است. تصور کنید قوهی قضاییه بخواهد ایرادی از دولت بگیرد؛ پیامرسان بهانهای است تا به وزارت ارتباطات فشار بیاورد. یا وزارت ارتباطات به صداوسیما کنایه میزند که چهکارهایی باید انجام میداده و نداده است. در یک سال گذشته تماسهایی با ما گرفته میشد و از ما میپرسیدند که آیا فلان بخش، فلان کار را برای شما انجام داده است یا خیر. ما میگفتیم شما چهکار به دیگران دارید؟ مثلا به قوهی قضاییه میگفتیم شما طبق مصوبهی شورای عالی فضای مجازی باید قوانینی در حوزهی فضای مجازی و پیامرسانها مصوب کنید که نسبت به رقبای خارجی مزیت رقابتی ایجاد کند. یعنی کاربر احساس امنیت بیشتری از حضور در اپلیکیشنهای ایرانی داشته باشد. اما به جای این کار پیگیر هستند که مثلاً وزارت ارتباطات پهنای باند لازم را اختصاص داده یا خیر. ما بهشدت با این رویه مشکل داریم.»
رحیمی اکنون اشاره میکند که انتظار سروش، تصویب قوانینی است که به بهبود وضعیت کسبوکارها کمک کند: «اگر در حوزه قوانین کسبوکار فضای مجازی و مجوزها، تحول جدی رخ بدهد ما میتوانیم با جذب سرمایهگذار بخش خصوصی، این مسیر پرهزینه را پیش ببریم و نیازی به حمایت دولت نداریم.»
«اگر میدانستیم اینطور میشود…»
«مهدی انجیدنی»، مدیرعامل پیامرسان گپ نیز میگوید که حمایت با کار رسانهای گره خورد و وارد بازیهای سیاسی شد. او عقیده دارد که چند رسانهی سیاسی، موضوع را بزرگ کردند: «اگر از اول میدانستیم قرار است اینطور به موضوع پرداخته شود، حتی میگفتیم نام ما را در لیست ۵ پیامرسان منتخب مرکز ملی فضای مجازی هم قرار ندهند. صحبت این است که یک برند برای برندسازی سرمایهگذاری میکند. برند برای یک پیامرسان بسیار مهم است. از طرفی شما میبینید که جریانهای سیاسی اصلاً دقت نمیکنند که اکوسیستم جوانی وجود دارد که نیاز به رشد آهسته دارد و نباید آن را وارد جنگهای سیاسی کرد.»
مدیرعامل گپ عقیده دارد که یکی از مشکلات اساسی این بود که اصلاً کسی نیامد تا نظر خود سرویسهای داخلی پیامرسان را دریافت کند یا نیازهای اصلی آنها را بپرسد. انجیدنی میگوید عدهای دور هم نشستهاند و مسائلی را هم به عنوان حمایت تصویب کردهاند؛ مواردی که بسیاری از آنها اصلا مورد نیاز پیامرسانها نبوده است و اصلیترین مورد که مربوط به قانونگذاری است تقریبا در میان موارد وجود ندارد:
«در کاری که انجام شده، بزرگنمایی کردند و دائما مسئله را به گونهای نشان دادند که حمایت از پیامرسانها، حرکت بسیار بزرگ، دقیق و با برنامهریزی بوده است، در حالی که چنین نبود. تا همین اواخر در بین دستگاههای مختلف درگیری وجود داشت که چه کسی وظایف خود را درست انجام داده است. پس حتی امروز شفاف هم نیست که چه کسی وظیفهاش را انجام داده. در کشور ما بسیاری میخواستند ثابت کنند وظایف خود را درست انجام دادهاند یا بقیه را تخریب کنند. مسائل بیش از حد رسانهای شد و به همین دلیل نگاه جامعه هم تغییر کرد و عدهای از پیام رسانها هم گفتند ما اصلا این حمایت را نمیخواهیم.»
آنچه از گفتههای مدیران سروش و گپ مشخص است، اینکه آنها از وارد شدن به یک بازی سیاسی و رسانهای پشیمان هستند. همین پشیمانی علنی که قبلاً هم مطرح شده تا حدی ما را به این پاسخ میرساند که چرا امروز بقیه سرویسهای داخلی از حمایتها فرار میکنند. مدیرعامل گپ میگوید حتی اینطور هم نبوده است که بگوییم حمایت ارزشمندی وجود داشته و پیامرسانها هم پیش خودشان سبک و سنگین کنند و ببینند که دستکم رسانهای شدن، ارزشش را داشته است:
«امروز پیام رسانها میگویند تبدیل به آش نخورده و دهن سوخته شدهایم. حتی شفاف هم گفته نشده است که این ۵ میلیارد تومانی که از آن صحبت میشود، یک وام است که باید از سال آینده با ۸ درصد سود بازپرداخت شود. فرایندهای کلی، از اتخاذ نوع حمایت، انجام حمایت، اطلاعرسانی حمایت به مردم بد انجام شد. این مسائل باعث شد تا هم حس منفی در بین مخاطبین ایجاد شود. جامعه احساس کرد که اکنون از بیتالمال میلیاردها تومان پول هدر میرود در حالی که چنین نبود. از طرفی این حس منفی در خود پیام رسانها هم ایجاد شد که این مسائل در حال ضربه زدن به اعتبار آنهاست.»
مدیرعامل گپ در پاسخ به این مسئله که به هر حال این شرکت وامی را دریافت کرده است که دیگران قابلیت دریافت آن را نداشتهاند، میگوید: «هر شرکت نرمافزاری در ایران میتواند به سایت وام وجوه اداره شده مراجعه کند و درخواست وام بدهد. ما هم در همین سایت ثبتنام کردهایم. تنها تفاوت این بود که روند بررسی، در حالت عادی شش ماه است اما کار ما را در سه ماه انجام دادند. این یک حمایت کلی از اکوسیستم نرمافزاری کشور است و نه یک مورد خاص حمایتی از پیامرسانهای داخلی.»
انجیدنی عقیده دارد که در کشور، تقریباً از تمام صنایع حمایت میشود چرا که به ۹۰ درصد از صنایع دلار زیر قیمت بازار آزاد پرداخت میشود تا مواد اولیه خود را تامین کنند:
«این یعنی داریم از آنها حمایت میکنیم؛ حمایتی که از نوع بلاعوض است و قرار نیست این مابهالتفاوت دلار پرداخت شود. این رویه البته درست است و اگر میخواهیم صنعتمان جان بگیرد باید اینکارها را بکنیم اما مسئله اینجاست که هیچوقت نمیآییم این موارد را پیش مردم جار بزنیم و بگوییم به کارخانه تولید کننده بخاری، خدماتی را میدهیم تا در آینده کشور تاثیر داشته باشد. آیندهی روشن کسبوکارها به نفع کشور است. کارخانهای که رشد میکند و به بلوغ میرسد، با مالیاتی که به کشور میدهد، اشتغالی که ایجاد میکند و چرخههای کسبوکاری که برای کشور ایجاد میکند، حمایت اولیهای که از او شده را جبران میکند. این در همه دنیا تعریف شده است. کشورها صنایع را رشد میدهند تا بعداً آنها باشند که به کشور کمک کنند.»
حمایتی که یک بُعدی شد
«حمید فتاحی»، معاون وزیر ارتباطات و رییس هیات مدیره شرکت ارتباطات زیرساخت که ارتباط مستقیمی با پروژه حمایت از پیامرسانها داشته است، در پاسخ به این سوال که مسیر حمایتها کجا اشتباه بود که دیگر هیچ شرکتی تمایل ندارد تحت حمایت دولت و حاکمیت باشد، گفت: «اگر بخواهم شفاف بگویم، این حمایت قرار نبود تماماً فنی باشد. قرار بود در این حمایت، بحثهای دیگری مانند بحثهای اجتماعی، حریم خصوصی و جلب اعتماد هم وجود داشته باشد تا این موارد در کنار هم، کاربران را اقناع کنند. اما صرفاً به بُعد فنی پرداخته شد.»
فتاحی از یک سو به بازیهای رسانهای برای حمله به دولت اشاره میکند و از سوی دیگر خبر میدهد که بستن تلگرام، باعث ایجاد فضایی دوقطبی شد و کاربر هم احساس کرد که حق انتخاب از او گرفته شده است:
«مسئله حمایت رسانهای و تبدیل به دستآویزی برای حمله به دولت شد. میگفتند دولت از پیامرسانها حمایت نمیکند در حالی که تنها کسی که حمایت و به سند مربوطه عمل میکرد وزارت ارتباطات بود. این حمایت تبدیل به ابزار رسانهای و بازیهای سیاسی شد و در کنار آن، صرفاً به بُعد فنی آن پرداخته شد. همین مسائل به ضرر پیامرسانها شد. با بسته شدن تلگرام هم فضا دوقطبی شد و گفته شد که تلگرام بسته شده تا پیامرسان داخلی شکل بگیرد. واقعیت این است که فارغ از گرایش سیاسی و اعتقادی، هر کاربری در شرایط اجبار، موضع میگیرد و زده میشود. اینکه امروز میبینیم اعلام میکنند که ما هیچ حمایتی نمیخواهیم و ولمان کنید، یعنی همین که برنامه و خط حمایتی درست اجرا نشده و تبدیل به بازیچه مسائل سیاسی شده است.»
معاون وزیر ارتباطات با جمعبندی تمام این موارد، میگوید: «امروز ما سراغ ابعاد دیگر و غیرفنی نرفتهایم، اعتماد کاربر را جلب نکردهایم، اقناع نکردهایم و صرفاً حرف از این زده میشود که چرا سرور و پهنای باند به پیامرسانها داده نشده است، که البته این مورد داده شده. امروز پیام رسانهای ما مشکل تعداد سرور و پهنای باند ندارند چون به آن اندازه کاربر ندارند.»