شب اول محرم، شهید محمد حسین حدادیان
امشب که شب اول محرم است میخواهیم درباره شهید محمد حسین حدادیان مطلبی را منتشر کنیم. امیدواریم که هیچ وقت شرمنده خون شهدا نباشیم و مورد دعای ویژه این بزرگواران قرار بگیریم.
معرفی شهید محمد حسین حدادیان
شهید محمّد حسین حدادیان در تاریخ ۲۳ دی ماه ۱۳۷۴ در تهران به دنیا آمد. شهید محمّد حسین حدادیان دانشجوی علوم سیاسی بود، او از ۷سالگی عضو بسیج بود و در مسجد فعالیّت میکرد. شهید محمّد حسین حدادیان، دنیایی نبود و به دنیا تعلّق نداشت. محمّد حسین پیرو خطّ ولی فقیه بود و تمام مستحبّات و واجبات شرعی و دینی را انجام میداد. در بسیج هم، بسیار فعّال بود و خالصانه به انقلاب و مردم خدمت میکرد و در بسیج، بسیار خوب رشد کرد. او در خطّ رهبری بود و غیر از خطّ رهبری هیچ خطّی را قبول نداشت و خدا را شکر که تا لحظهی مرگش نیز با ولی فقیه بود.
نحوهی شهادت شهید محمد حسین حدادیان
پدر شهید محمّد حسین حدادیان شهادت پسرش را این گونه نقل میکند: از یک ماه قبل از شهادت فرزندم، توحشگَرانی، موسوم به دراویش، در خیابان پاسداران حضور داشتند و مزاحماتی را برای مردم ایجاد میکردند و ما نیز ساکن و بسیجی همان محلّه هستیم.
در روز حادثه، آشوبگران قصد تخریب کلانتری پاسداران را داشتند و خوشبختانه آشوبگران با هشدارهای ناجا عقبنشینی کردند و پس از مدّتی آن حادثهی هولناک رخ داد که منجر به شهادت ۳ نفر از نیروهای نیروی انتظامی شد.
پس از آن آشوبگران با چوب و سنگ و سلاح شکاری به سمت نیروی انتظامی و مردم هجوم آوردند و قصد آسیب زدن به اموال مردم را داشتند، این در حالی بود که نیروی انتظامی قصد داشت، بدون خشونت به این غائله، پایان دهد و چندین بار، ناجا به آنها اخطار و تذکّر داده بود، امّا آنها اقدامات شوم خود را انجام دادند.
در شب حادثه، ما در مراسم عزاداری حضرت فاطمه (سلام اللّه علیها) حضور داشتیم که متوجّه شدیم این آشوبها آغاز شده است. محمّد حسین با شنیدن این موضوع، به صورت داوطلبانه برای مقابله با اشرار رفت. من نیز همراه او، تا ساعت ۳ بامداد، در محلّ حادثه، حضور داشتم.
در همان لحظات بامداد، محمّدحسین در ابتدا با اسلحهی شکاری مجروح شد و سپس توسط یک اتومبیل سمند، زیر گرفته شد. این خودرو دوبار از روی پسرم رد شد و او را بهشهادت رساند.
چند خاطره زیبا و کوتاه از شهید قاسم سلیمانی
خبر شهادت محمد حسین
بچهها از من خواستند خبر شهادت محمدحسین را به خانوادهاش اطلاع بدهم. برایم سخت بود. وقتی میخواستند پیکر را شسته و کفن کنند خونریزیهای محل جراحت آنقدر زیاد بود که اجازه نمیداد. پیکر محمدحسین حدود ۵۰، ۶۰ بخیه خورد تا کفن شد و برای تشییع آماده شد. حدود ساعت ۶صبح به پدر محمدحسین پیام دادم و خواستم در اولین فرصت با من تماس بگیرد. ساعت ۱۱صبح بود که پدر بزرگوارشان با من تماس گرفتند. من به ایشان گفتم پیرو درگیریهای دیشب چند نفر از بچههای بسیج مجروح شدند که محمدحسین هم در میان بچههاست. دیدم نمیتوانم خبر شهادت را تلفنی به پدرش بدهم. از دوستانم در هیئت چیذر خواستم حضوری به منزل محمدحسین بروند و خبر را بدهند. آنها هم رفتند و خبر شهادت محمدحسین را به مادر و پدرش دادند.
وصیت نامه شهید محمدحسین حدادیان پیش از رفتن به سوریه
بسم رب الشهدا و الصدیقین
خوشا آنانکه شهادت قسمتشان میشود. خدا میداند که بر خود واجب دانسته که به پیروی از علیاکبر امام حسین (علیه السّلام) در جبهههای حق، علیه باطل حضور پیدا کنم و از حرم عمهی سادات در حدّ توان خود، دفاع کنم که در روز قیامت شرمندهی مادر سادات، حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) و ارباب بیکفنم نباشم. جان ناقابلی دارم که پیشکش حضرت صاحبالزمان (عج اللّه تعالی فرجه الشریف) و نایب بر حقّش میکنم.
پدر و مادر عزیزم! دست شما رامیبوسم و از شما میخواهم بابت تمام اذیّتهایی که شما را کردهام، مرا حلال کنید و از حرف آنهایی که میگویند: ما برای پول و مادّیات، از دنیا رفتیم، ناراحت نشوید.
پیرو خطّ رهبری باشید که قطعاً راه درست و راه امام زمان(عج اللّه تعالی فرجه الشریف) میباشد.
اگر شهید نشویم، میمیریم.
وصیت شهید محمد حسین حدادیان از زبان مادرش
مادر شهید محمّدحسین حدادیان میگفت: «محمّدحسین خیلی روی حجاب تأکید داشت. غیرتی بود. ما تذکّر، در مورد رعایت حجاب، از طرف او نداشتیم، امّا اگر حتّی اقوام را در بیرون از منزل میدید که حجاب درستی نداشتند، توجّه نمیکرد و گاهی آنها پیش من گله میکردند که محمّدحسین، ما را در خیابان دید و سلام نداد و توجّهی نکرد.
من هم میگفتم حجابتان را رعایت کنید تا محمّدحسین به شما سلام کند. تا مادامی که اینطور هستید، توجّه نمیکند.»
برگرفته از سایت های الگوی ایرانی و جامعه خبری تحلیلی الف