خلاصه ای از وقایع جنگ احد
جنگ احد بین پیامبر(ص) و چه کسانی بود؟
جنگ احد از غزوه های مشهور حضرت رسول اکرم(ص) با مشرکان مکه می باشد. این غزوه در سال سوم هجری در کنار کوه اُحُد به وقوع پیوست. قریشیان پس از شکست در غزوه بدر و به خونخواهی کشتگان بدر، آماده نبردی دیگر به فرماندهی ابوسفیان، با پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان شدند. مشرکان با لشکری که شمار آن را سه هزار نفر گفته اند، به سوی مدینه حرکت کردند.
نقشه پیامبر(ص) و بزرگان مهاجران و انصار برای رویارویی با حمله قریش آن بود که از مدینه خارج نشوند و همان جا دفاع کنند، ولی جوانان وحمزه عموی پیامبر(ص)، خواهان جنگ در بیرون مدینه بودند که سرانجام پیامبر(ص) تصمیم گرفت برای جنگ از شهر خارج شود.
پیامبر اکرم(ص) نیز با لشکر هزار نفری مسلمانان از مدینه بیرون شد.
سرانجام در هفتم شوال دو سپاه باهم رو در رو شدند. پیامبر اکرم(ص) لشکر را مرتب کرد و کوه احد را پشت سر نهاد و عده ای تیرانداز به فرماندهی عبدالله بن جبیر بر کوه عینین که سمت چپ احد بود گماشت.
مشرکان نیز صف آراستند:
بر سمت راست خالد بن ولید و بر سمت چپ عکرمه پسر ابوجهل فرماندهی داشت. پیامبر(ص) پیش از آغاز جنگ خطبه ای خواند و به تیراندازان تأکید کرد تا مراقب پشت سر مسلمانان باشند و هیچ گاه موضع خود را ترک نکنند.
نتیجه اولیه این جنگ، شکست مشرکان بود. آغاز پیکار، یکی از جنگجویان مشرکان به نام طلحه بن ابی طلحه مبارز طلبید و امام علی(ع) به کارزار او رفت و سر انجام به خاکش افکند، مسلمانان شادمان از نخستین پیروزی، تکبیر گویان یکباره به صف مشرکان حمله بردند و مسلمانان به سرعت غالب آمدند و مشرکان فرار کردند.
اما گروهی از تیراندازان که پیامبر(ص) آنان را به فرماندهی عبدالله بن جبیر بر کوه عینین در سمت چپ کوه احد قرار داده بود، به گمان پیروزی، کوه را ترک کردند و مشرکان نیز با عبور از همین منطقه، از پشت به مسلمانان حمله کردند و آنان را شکست دادند. روایت شیخ مفید از ابن مسعود: پریشانی مسلمین به جایی رسید که همگی گریختند و جز علی بن ابی طالب، کسی با رسول خدا(ص) باقی نماند.
سپس چند نفر، از جمله: پیش از همه عاصم بن ثابت و ابودجانه و سهل بن حنیفبه رسول خدا(ص) پیوستند.
در این جنگ، خسارت سنگینی به مسلمانان رسید؛ از جمله شهادت حدود هفتاد نفر از مسلمانان، شهادت حضرت حمزه بن عبدالمطلب و مُثله شدن او، جراحت بر صورت پیامبر(ص) و شکستن دندان ایشان!
این واقعه در آیات ۱۲۱ تا ۱۲۹ سوره آل عمران اشاره شده است.
نقش امام علی(ع) در جنگ اُحُد
شکست مشرکان در بدر و کشته شدن چهره هاى مشهور شرک و سران مشرک قریش در نبرد بدر ، خشم و کینه قریشیان (مشرکان مکّه) را برافروخته بود و اکنون ، آنان مارهاى زخم خورده را مى ماندند که آرام و قرار نداشتند و از سوى دیگر ، شهامت مؤمنان ، شهادت طلبى مسلمانان و رزم آورى آنان را در بدر ، دیده بودند .
باید چاره اى مى اندیشیدند . از این رو ، به قبیله هاى هم پیمان خویش روى آوردند تا رزم آوران و دلیران آنان را با خود در نبرد با محمّد صلى الله علیه و آله همسو کنند . قریش ، هزینه جنگ ، ابزار و سایر لوازم سفر را به عهده گرفته بود . آنان با لشکرى انبوه ، متشکل از سه هزار جنگجو ، دویست اسب و سه هزار شتر به مدینه روى آوردند .
چون پیامبر صلى الله علیه و آله از ماجرا آگاه شد ، پس از مشورت با یاران ، تصمیم به نبرد در بیرون مدینه گرفت و پس از برگزارى نماز جمعه با حدود هزار نفر ، به قصد اُحُد که نیروى دشمن در آن جا اردو زده بود ، حرکت کرد .
بامداد هفتم شوّال سال سوم هجرى ، نبرد آغاز شد . نزدیک بود مسلمانان پیروز شوند ؛ امّا پس از آن ، دیده بانان و تیراندازان ، به طمع غنایم ، محلّ مأموریت خود را بر روى کوه ، ترک کردند و بدین سان ، با یورش غافلگیرانه دشمن روبه رو شدند و در هنگامه درهم ریختگى نظام لشکر، از دشمن کین توزِ زخم خورده از جان گذشته ، ضرباتى را متحمّل شدند که تفصیل آن را باید در تاریخ دید.
سپاه اسلام به شدّتْ آسیب دید و در هم شکست و همه ، بجز على علیه السلام ـ که پروانه وار ، شمع وجود پیامبر خدا را در میان داشت و چون شیر دُژَم ، حمله هاى دشمن را از او دفع مى کرد ـ و نیز تنى چند ، فرار را بر قرار ترجیح دادند و پیامبر خدا را در میدان نبرد ، تنها گذاشتند .
اُحد ، یکى از درس آموزترین وتنبّه آفرین ترین نبردهاى پیامبر صلى الله علیه و آله است. على علیه السلام در این جنگ ، قهرمانى بى بدیل است و نقش او بسى برجسته ، بدین سان که :
۱ . او پرچم اصلى جنگ را به دست داشت و آن ، پرچم مهاجران بود .
۲ . پرچمدار مغرور مشرکان ، طلحه بن ابى طلحه ، با شمشیر على علیه السلام به خاک هلاکت افتاد .
۳ . پس از طلحه ، هشت نفر دیگر ، یکى پس از دیگرى ، پرچم مشرکان را به دست گرفتند و با ضربه هاى پى در پى على علیه السلام کشته شدند و دیگر پرچم شرک ، برافراشته نشد .
۴ . متأسّفانه ، پس از گسستن نظام سپاه اسلام و بعد از حمله غافلگیرانه دشمن ، بسیارى از مسلمانان پا به فرار نهادند و على علیه السلام بود که در آن هنگامه شگفت و در تنگناى حمله هاى دشمن ، از جان پیامبر خدا محافظت کرد .
۵ . بر اساس گزارش ابن اسحاق ، در این نبرد ، ۲۲ تن از مشرکان کشته شدند که دوازده نفر از آنان را على علیه السلام به خاک هلاکت افکند .
۶ . در این نبرد ، جبرئیل علیه السلام ، شهامت و پیکار على علیه السلام را ستود و نداى ملکوتى «لا سیفَ إلّا ذوالفقارِ ولا فتى إلّا علىٌّ» در فضا پیچید .
۷ . آن تندیس قهرمانى و شجاعت ، بیش از نود زخم برداشت و دست مظلوم گیرِ ظالم ستیزش در این نبرد ، شکست .
۸ . با این همه زخم و پاره پارگى پیکر و ناتوانى جسم از بسیارىِ خونى که از بدنش رفته بود ، چون سپاه کفر صحنه را ترک کرد ، پیامبر خدا ، على علیه السلام را از نهانگاه فرستاد تا چگونگى سپاه دشمن را گزارش کند که صحنه را کاملاً ترک کرده اند یا نه .
امام علی(ع) هنگام دفاع از وجود پیامبر به قدری پافشاری و فداکاری کرد که شمشیر او شکست و پیامبر شمشیر خود را که »ذوالفقار« بود به وی مرحمت نمود که به وسیله آن به جهاد خود در راه خدا ادامه داد. وی بیش از هفتاد زخم برداشت که تا سالها روی بدن شریفشان باقی بود.