بیوگرافی مرحوم استادحمیدسبزواری
بیوگرافی مرحوم استادحمیدسبزواری
زندگینامه
حسین ممتحنی، متخلص به حمید در سال ۱۳۰۴ در سبزوار متولد شد، و بعدها به حمید سبزواری شهرت یافت. پدرش «عبدالوهاب»، پیشهور سادهای بود که قریحهٔ شعری داشت. اصول شاعری را از پدر آموخت و از آنجا که مادرش بانویی باسواد بود، تمام حروف را در دوران پیش از مدرسه به او آموزش داده بود. حمید، قبل از رفتن به مدرسه قرآن خواندن را نزد مادرش آموخت و وقتی به مدرسه رفت فارسی را خیلی خوب و سلیس می خواند و از بچه های دیگر جلوتر بود و می توانست خیلی از کتاب ها را نیز بخواند.
او در سن هفت سالگی به مدرسهٔ شیخ حسن داورزنی رفت. وی علاوه بر آن مطالعات خارج از درس نیز داشت و نزد میرزا حبیب جوینی، جامع المقدمات را خواند و مدتی نزد روحانی دیگری با نام محمدعلی محمدی درس خواند. چند دهه ابتدایی عمر را در شهر زادگاه خود سپری کرد اما به علت مشکلات معیشتی تحصیلاتش گسیخته ماند.
سبزواری ابتدا به شغل معلمی مشغول بود. بعد از حوادث مرداد ۱۳۳۲ از آموزش و پرورش اخراج و سپس کارمند بانک بازرگانی (بانک تجارت فعلی) در تهران شد و سپس به شاعری روی آورد.
استاد حمید سبزواری شاعر پیشکسوت انقلاب به دلیل کهولت سن و بیماری، بامداد شنبه ۲۲ خرداد ۹۵ در سن ۹۱ سالگی در بیمارستان تریتا دارفانی را وداع گفت.
حمید سبزواری از سن ۱۴ سالگی شروع به سرودن شعر کرد و اشعارش را در دفتری با نام «فریاد نامه» می نوشت که بیشتر اشعارش اجتماعی بود واین بیشتر به علت جریانهای سال ۱۳۲۰ بود.
آثار
حمید سبزواری چندین اثر دارد از جمله «سرود درد» و «سرود سپیده». شعر سبزواری شناسنامهٔ زمانمند انقلاب نامیده میشود به طوریکه او «مدال درجهٔ یک هنر در رشتهٔ ادبیات» را دریافت کرد و اولین شاعری میباشد که کتاب او یعنی «سرود درد» در سال ۱۳۷۵ به عنوان کتاب سال برگزیده میشود.
از دیگر افتخارات حمید سبزواری دریافت نشان «جهادگر عرصهٔ فرهنگوهنر» است.
سرودن شعر «خمینی ای امام»
این شعر اولین شعری است که سبزواری برای انقلاب اسلامی سرود. این سرود زمانی شکل گرفت که امام خمینی از بغداد به پاریس رفته بود. دوستان آمدند و به سبزواری گفتند: «ما سرود میخواهیم و تو باید سرود بسازی.» سبزواری گفت: «آهنگی، راهنمایی، کمکی به من بدهید.» گفتند: «ما کسی را نداریم؛ فقط میخواهیم سرود بسازیم.» سبزواری گفت: «آخر من سرود را برای چه آهنگی بسازم؟ اگر به شما شعر بدهم به عنوان سرود میپذیرید؟» گفتند: «نه.» سبزواری آن شب به خانه آمد «خمینی ای امام» را سرود. بعدها این سرود هنگام ورود امام خمینی به فرودگاه در مقابل او اجرا شد.
به حمید سبزواری لقب “پدر شعر انقلاب” هم دادهاند.
نظر رهبر انقلاب درباره وی
اوّلاً ایشان قریحهی شعریاش خیلی خوب بود؛ واقعاً شاعر بود؛ یعنی شاعر بالذّات بود، متصنّع نبود. ثانیاً تسلّط بر انواع شعر داشت، تسلّط بر گسترهای واژگانی داشت، یعنی واژگان وسیعی در اختیارش بود، تنوّع در شعر داشت، بهروز بود، مهم این است که بهروز بود؛ یعنی از وقتی من شناختم آقای حمید را.
بنده از اوایل انقلاب «از همان ماههای اوّل انقلاب» با آقای حمید آشنا شدیم و مراودهی ادبی و شعری با ایشان پیدا کردیم در آن گرفتاریها و اشتغالات عجیب و غریب آن روز ما. به نظر من ویژگی بینظیر حمید سبزواری سرودهای اوست؛ هم از لحاظ کمّیت و هم از لحاظ کیفیت و محتوا.
گزیده بهترین اشعار حمید سبزواری
در بیابان طلب آوارهام چون گردباد
آشیان بر باد دادم، از غبار من مپرس
غفلت خوشباوریها را غرامت میدهم
از جفای دشمن و از مهر یار من مپرس
داستانپرداز عصر غربت انسان منم
نغمهای بشنو، ز درد اضطرار من مپرس
چشم در راه امیدی همچنان بنشستهام
قصه کوته کن، حمید! از انتظار من مپرس
*******************************************************************
از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم
بانگ از جرس برخاست وای ِمن خموشم
دریادلان راه سفر در پیش دارند
پا در رکاب ِ راهوار خویش دارند
گاه سفر را چاووشان فریاد کردند
منزل به منزل حال ره را یاد کردند
گاه سفر آمد، نه هنگام درنگ است
چاووش می گوید که ما را وقت تنگ است
*******************************************************************
کیست امشب حلقه بر در میزند؟
آه شیطان است بازی میکند
تا بترساند مرا این نیمه شب
در پس در صحنهسازی میکند
کیست امشب حلقه بر در میزند؟
باد ولگرد است میکوبد به در
میبرد هر شب مرا از دیده خواب
میزند هر دم به این ویرانه سر
کیست امشب حلقه بر در میزند؟
هیچکس را من ندارم انتظار؟
پیک غم پیغام مرگ آورده است
تا چه میخواهد ز جان بی قرار
امیدواریم از خواندن این مطلب، ((بیوگرافی مرحوم استادحمیدسبزواری)) لذت برده و برایتان مفید بوده باشد،از همراهی شماسپاسگذاریم.
منبع:ایرنا،ویکی ادبیات،ویستا