بخند ۶ :))
از بچگی دوست داشتم رو پل صراط پوست موز بندازم !!!
ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺳﺘﺘﻮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺗﻮ ﺩﻣﺎﻏﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻦ “ :ﺩﺍﺭﯼ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﯼ ﻓﻼﻧﯽ ﺭﻭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯼ ؟”
ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺮﯾﻊ ﺩﺳﺘﺘﻮ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﯼ ﻭ ﺑﮕﯽ “ﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﺗﻮ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﻩ… ”
طرف اومده با عصبانیت می گه این یارو زبون آدمیزاد حالیش نمیشه
بیا تو باهاش حرف بزن …
نفهمیدم داره به من فحش میده یا به یارو
بدون زشتی، زیبایی معنی نداره
بدون نفهمی، فرزانگی معنی نداره
میبینی؟ دنیا به تو احتیاج داره !
رفتم تو کوه داد زدم .. یعنی از من خوشگل تر وجود نداره ؟
صدا اومد نداره نداره نداره … هچی دیگه مطمئن شدم برگشتم !
عطسه گرامی، یا بیا یا برو!
هیچ خبرداری که وقتی اون وسط گیر میکنی، قیافه آدم عین منگول ها میشه…؟؟
نابینا: مگر شرط نکردیم از گیلاسهای این سبد یکی یکی بخوریم ؟
بینا : آره
نابینا : پس تو با چه عُذری سه تا سه تا می خوری ؟
بینا : تو واقعا” نابینایی ؟!
نابینا : مادرزاد!
بینا : پس چطور فهمیدی من سه تا سه تا می خورم ؟!
نابینا : واسه این که من دو تا دو تا می خورم و تو معترض نمی شی!
مامانم : پسرمون شام نخورد .. خاک به سرم .. حتمأ معتاد شده ..!
بابام : نه بابا حتماً بیرون یه چیزی با اون دخترا کوفت کرده …
و هیچکس ندانست من هیچوقت کوکو سبزی دوست نداشتم !!
وقتی مضرات سیگار رو توی یه مجله خوندم انقدر ترسیدم که قسم خوردم دیگه مجله نخونم !
از برادران یوسف پرسیدن وقتی یوسف را در چاه انداختین چه گفت : گفت شلپ !
غضنفر چهار تا قالب صابون م یخوره که به مرز خود کفایی ( خود کف آیی ) برسه!
از حیف نون می پرسند تا حالا مربا بالنگ خوردی؟ می گه من که همیشه با دست می خورم!
می دونی نصف النهار چیه؟ شامی است که از نهار باقی مانده.
تنها فایده ای که گرفتن مدرک مهندسی واسه آدم داره اینه که تو فوتبال با دوستا ، همه داد میزنن : مهندس پاس !
بازگشت جاسم پس از ۶ ساعت قواصی بدون اکسیژن !
امروز هم بدترین صیدش بوده ! یه کوسه کوچولو گرفته !!!
چهره شرمندش هم گویای این موضوعه !
منبع : اینترنت – مجله اینترنتی ایران فان