بایزید بسطامی کیست؟
بایزید بسطامی کیست؟
امیدواریم از خواندن این مطلب، ((بایزید بسطامی کیست؟)) لذت ببرید و برایتان مفید باشد،از همراهی شماسپاسگذاریم.
ابویزید طیفور” – پسرعیسی پسرسروشان بسطامی – ملقب به “سلطان العارفین” به ظاهر در نیمه اول قرن دوم هجری یعنی در سال آخر دورهی حکومت امویان در شهر بسطام استان سمنان در محله موبدان(زرتشتیان) در خاندانی زاهد و متقی و مسلمان چشم به جهان گشود.بایزید بسطامی عارف و فیلسوف برجسته ایرانی با شهرتی فراگیر در جهان است. فلسفه وحدت وجود و موجود، اولین بار توسط بایزید بسطامی مطرح شد.
بایزید بسطامی کیست؟
از دوران تحصیل، نوجوانی و جوانی بایزید بسطامی اطلاعات زیادی در دست نیست. روایتهای متفاوتی از سال تولد، زمان وفات و اساتید بایزید مطرح شدهاند که با بررسی زندگینامه این عارف برجسته و مقایسه دادههای موجود میتوان در برخی موارد به نتیجهگیریهای نزدیک به واقعیت رسید؛ اما در مورد هیچکدام نظر قطعی وجود ندارد.
در بعضی روایتها از «ابو علی سندی» بهعنوان استاد بایزید نام برده شده است؛ اما از مهمترین شاگردان او میتوان «خواجه عبدالله انصاری» را نام برد. بایزید بسطامی بنا بر گفته خواجه عبدالله انصاری و جامی، مرشدی کرد داشته است که بایزید وصیت کرده بود پس از مرگ، کنار او دفن شود.
بایزید بسطامی را با نام «سلطان العارفین» میشناسند. عارفان و فیلسوفان برجستهای مانند مولوی، ابوسعید ابوالخیر، ابوالحسن خرقانی و عطار نیشابوری بایزید را ستودهاند.
شخصیت عرفانی و تفکر فلسفی بایزید، تا سالیان دراز زمینه ساز شکلگیری بسیاری از نظریههای فلسفه عارفان و صوفیان بوده است. بایزید بسطامی وحدت و یکانگی خداوند را اساس عرفان خود معرفی میکند و منظور او از وحدت، بهجز یکتایی و برتری خداوند، وجود مطلق پروردگار است که جهان هیچ نیست، جز اراده و جنبش او.
بایزید صحابه و شاگرد امام صادق
قول دیگری که او را از اصحاب امام صادق علیه السّلام (متوفی(۱۴۸ میداند قوّت میگیرد، اگرچه محققان این قول را نادیده گرفتهاند. به نوشته سهلگی
از قول ابوعبداللّه دستانی یا داستانی و او از قول مشایخ خود، ابویزید ۳۱۳ استاد را خدمت کرد که آخر ایشان امام جعفر صادق علیه السّلام بوده است و حضرت او را مأمور بازگشت به بسطام و دعوت مردم به خدا کرد.
او چندین سال امام را خدمت کرد و چون سقّای خانه ایشان بود، حضرت او را طیفور سَقّا میخواند.
ملاقات امام صادق علیه السّلام و بایزید بسطامی و سقّایی او بر در خانه حضرت را جمعی از مورخان نقل کرده و فخررازی در کتابهای کلامی خود و سیّد بن طاووس در الطرائف و علامه حلّی در شرح تجرید نیز آن را آوردهاند.
در بعضی نوشتههای تاریخی نیز بایزید را شاگرد امام جعفر صادق (ع) میگویند که البته با بررسی شواهد موجود در درستی این ادعا تردید زیادی وجود دارد.
فوت بایزید بسطامی
بنا بر روایتهای تاریخی، زمان مرگ بایزید در سال ۲۳۴ هجری قمری بوده است. برخلاف تاریخ تولد، روی زمان مرگ بایزید اتفاقنظر بیشتری وجود دارد، که دلیل آن شهرت او در زمان مرگش بوده است؛ اما در بعضی روایتها نیز زمان مرگ بایزید را سال ۲۶۱ هجری قمری دانستهاند. عمر بایزید بسطامی را نیز در حدود ۷۳ سال تخمین زدهاند و بنا بر همین، تاریخی تقریبی بری تولد او به دست آوردهاند. مرگ بایزید نیز مانند تولدش در بسطام اتفاق افتاد و بستگانش او را در همین شهر به خاک سپردند.
پس از مرگ بایزید از شهرها و روستاهای دور و نزدیک برای زیارت مزار او به بسطام رفتند. آرامگاه بایزید بسطامی یکی از جاهای دیدنی بسطام است که تا سالیان دراز بسیار ساده و بدون هیچ بنا یا ساختمانی بوده است. در سال ۵۱۴ هجری قمری در جنوب مقبره بازید بسطامی مسجدی ساخته شد که آن را به نام این عارف برجسته نامگذاری کردند. پس از آن در زمان پادشاهی خاندان مغول و در حدود سال ۶۹۹ هجری قمری، غازان خان به اسلام گروید و علاقه زیادی به بایزید بسطامی پیدا کرد. پس از او نیز برادرش سلطان محمد خدابنده که به نام الجایتو مشهور بود، شروع به ساخت بناهای جدید برای آرامگاه و بازسازی مسجد بایزید کرد.
در احوال بایزید بسطامی
نقل است که گفت مردی در راه حج پیشم آمد.
گفت: «کجا می روی؟»
گفتم: «به حج.»
گفت: «چه داری؟»
گفتم: «دویست درم.»
گفت: «بیا به من ده که صاحب عیالم و هفت بار گرد من در گرد که حج تو این است.»
گفت: «چنان کردم و باز گشتم.»
عطار نیشابوری، تذکره الاولیا در احوال بایزید بسطامی