نحوه شهادت امام محمد باقر(ع)
*این مطلب در خرداد ۱۴۰۳ بروزرسانی شده است.
امام محمد باقر (ع) در تاریخ هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ هجری قمری در سن ۵۷ سالگی به وسیله زهرى که ابراهیم بن ولید عبدالملک، در ایام خلافت هشام بن عبدالملک، به آن حضرت خورانید به شهادت رسید. در این مقاله شما را با جزئیات کامل درباره نحوه شهادت امام محمد باقر آشنا خواهیم کرد.
نحوه شهادت امام محمد باقر(ع)
آنچه تاریخ گواهی میدهد، اینکه زندگانی امام باقر ـ علیهالسلام ـ در عصر اموی و معاصر با پنج خلیفه طاغوتی بنیامیه بود. و هنگام از دنیا رفتن امام ـ علیهالسلام ـ هشام بن عبدالملک به سال (۱۰۵ ـ ۱۲۵ هـ.) حاکم بوده، سختگیریها و دشمنیهای بنیامیه با امام باقر ـ علیهالسلام ـ تا اندازهای نحوه شهادت این امام بزرگوار را برای ما روشن میکند. هشام بن عبدالملک فردی بخیل، خشن، جسور، ستمگر و بیرحم بود.
و از آنجا که حضرت باقر ـ علیهالسلام ـ از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار بود، هشام از این وجهه امام ناخشنود بود و سعی در بدنامی امام باقر ـ علیهالسلام ـ داشت، چندینبار تصمیم گرفت که هربار به ضرر حکومت بنیامیه و شخص هشام تمام شد. وقتی دستور آمدن امام باقر ـ علیهالسلام ـ را به شام صادر کرد، طی سه روز اجازه ملاقات به امام ـ علیهالسلام ـ را نداد و بعد از این سه روز مناظراتی با علمای ادیان ترتیب داد که چهره خلافت بنیامیه در نزد همگان بدنامتر شد، و بر محبوبیت امام باقر ـ علیهالسلام ـ در بین مردم افزوده شد.
۱٫ شهادت امام محمدباقر ـ علیهالسلام ـ در ایام خلافت هشام بن عبدالملک بود و گفته شده ابراهیم بن ولید بن عبدالملک بن مروان، امام باقر ـ علیهالسلام ـ را به زهر شهید کرده و احتمالاً به امر هشام بوده.
۲. آنچه ابن شهر آشوب نقل کرده، شهادت امام باقر ـ علیهالسلام ـ بهدست ابراهیم بن الولید بود که به واسطه زهر، امام را مسموم کرده است.
همین قول را نیز علامه مجلسی نقل فرموده.
۳. بعضی شهادت امام باقر ـ علیهالسلام ـ را بهدست بنیامیه نقل کردهاند که امام را مسموم نمودهاند؛ همانطور که پدر بزرگوارشان امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را مسموم نمودهاند.
۴. بحرانی نیز ضمن نقل شهادت امام توسط بنیامیه، نسبت شهادت را به فرد دیگری از مأموران نسبت میدهد.
وصیتهای امام محمدباقر علیهالسلام
امام باقر علیهالسّلام به پسرش امام صادق علیهالسّلام وصیّت کرد و فرمود: «مرا در لباسى که روز جمعه با آن نماز مىخواندم، کفن کن، و عمّامهام را بر سرم بپیچ و قبرم را چهار گوش کن و به اندازه چهار انگشت از زمین، بلند گردان، هنگام دفن، بندهاى کفنم را باز کن».
روایت شده: امام صادق علیهالسّلام فرمود: «پدرم در وصیّت خود نوشت: او را در سه جامه کفن نمایم، یکى از آنها روپوشى بود که آن حضرت در روز جمعه با آن نماز مىخواند، و دیگرى جامهاى بود و سوّمى پیراهن بود».
من به پدرم عرض کردم: این مطلب را چرا مىنویسى؟ (نیاز به نوشتن نیست)، فرمود: از آن مىترسم که مردم در مورد تکفین من با تو ستیز کنند، اگر آنها گفتند پدرت را با چهار یا پنج کفن، تکفین کن، سخن آنها را گوش نکن، عمّامهام را بر سرم بپیچ، و عمّامه جزء کفن به شمار نمىآید، بلکه کفن آن است که بدن به آن پیچیده شود.
نیز روایت شده که امام صادق علیهالسّلام فرمود: پدرم به من فرمود: «اى جعفر! فلان مبلغ از اموال مرا وقف گریه کنندگان کن، تا ده سال در سرزمین منى، هنگام اعمال منى (در حجّ) براى من گریه کنند».
همچنین نقل شده: امام باقر علیهالسّلام هشت درهم براى مراسم عزادارى خود، وصیّت کرد، و آن حضرت، این کار را از «سنّت» مىدانست، زیرا پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله (در ماتم شهادت جعفر طیّار) فرمود: «براى آل جعفر، غذا تهیه کنید، زیرا آنها به عزادارى اشتغال دارند».
تجسم اخلاق در رفتار امام محمد باقر(ع)
امام باقر(ع) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود. سیرت و صورتش ستوده بود. پیوسته لباس تمیز و نو می پوشید. در کمال وقار و شکوه حرکت می کرد. متولی صدقات حضرت رسول(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) و پدر و جد خود بود و این صدقات را میان بنی هاشم و مساکین و نیازمندان تقسیم می کرد و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت.
امام باقر(ع) بسیار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود. با همه اصحاب مصافحه می کرد و دیگران را نیز بدین کار تشویق می فرمود. می خواست سنت جدش رسول الله(ص) را در عمل، بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعلیم نماید.
تسخیر دانش
دانش امام باقر(ع) نیز همانند دیگر امامان از سرچشمه وحی بود. در کتاب های تراجم اهل سنت با صراحت از شخصیت علمی و معنوی امام باقر(ع) ستایش و تمجید شده است. در زمان امام باقر(ع) که خلفای اموی درگیر مشکلات داخلی و انحرافات فکری و اجتماعی و اخلاقی خود و مردم بودند و به ویژه در طول حکومت «عمر بن عبدالعزیز» که نسبتاً فردی لایق بود، امام(ع) توانست «دانشگاه اسلامی مدینه» را پایه ریزی کند.
که در زمان امام صادق(ع) به صورت دانشکده هایی در تمام زمینه های علمی، کارآمد شد. از جمله تربیت یافتگان این مکتب، افرادی مانند: محمد بن مسلم، زراره بن اعین، حمران بن اعین، اَبانِ بن تَغْلِب، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله ابی یعفور، کمیت اسدی، ابوبصیر، هشام بن سالم و برید بن معاویه عجلی بودند.
امام باقر(ع) و پیشگویی پیامبر(ص)
جابربن عبدالله انصاری، از یاران پارسای رسول خدا(ص) بود. روزی پیامبر(ص) به وی فرمود: ای جابر تو زنده می مانی تا آنکه فرزندم «محمد بن علی بن الحسین علیهم السلام» را که در تورات به «باقر» معروف است ملاقات کنی، چون وی را ملاقات کردی سلام مرا به او برسان.
جابر پس از رحلت رسول خدا(ص) – در حالی که از شدت علاقمندی و عشق به خاندان نبوت از همه گسسته و به اهل بیت علیهم السلام پیوسته بود در مسجد پیغمبر(ص) می-نشست و به امید دیدار پیشوای پنجم(ع) و در انتظار رسیدن آن لحظه ی موعود برای رساندن سلام رسول اکرم(ص) فریاد بر می آورد: «یا باقر العلم» «یا باقر العلم» ای شکافنده ی علم، ای شکافندهی دانش.
مردم مدینه – که به این راز آگاه نبودند – می گفتند: جابر (بر اثر پیری و ضعف نیروی اندیشه) هذیان می گوید.
جابر در پاسخ آنان می گفت: نه به خدا هذیان نمی گویم و لیکن از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: «تو به زودی مردی از خاندان مرا درک خواهی کرد که نام او نام من و شمایل او شمایل من است، علم و دانش را می شکافد» من بر اساس پیشگویی پیامبر(ص) این سخن را بر زبان می آورم.
جابر عمری دراز یافت تا اینکه – طبق نقل امام صادق(ع) – روزی امام باقر(ع) به نزد وی رفت و بر او سلام کرد. جابر جواب سلام را داد و چون نابینا بود پرسید: چه کسی هستی؟ فرمود: محمد بن علی بن الحسین. جابر گفت: فرزندم پیش بیا، امام(ع) نزدیک رفت. جابر دست امام (ع) را بوسید و خود را روی پای وی انداخت، می بوسید و می گفت: رسول خدا(ص) تو را سلام رسانده است… .
و از آن پس جابر پیوسته خدمت امام (ع) می رسید و از محضر پر فیضش استفاده می کرد.