چرا مقایسه احسات خود با دیگران کار اشتباهی است؟
چرا مقایسه احسات خود با دیگران کار اشتباهی است؟
امیدواریم از خواندن این مطلب، ((چرا مقایسه احسات خود با دیگران کار اشتباهی است؟)) لذت ببرید و برایتان مفید باشد،از همراهی شماسپاسگذاریم.
وقتی در زندگی خود با مسئله ای دشوار کنار می آیید ، طبیعی و معمول است که فرد دیگری به شما بگوید ممکن بود شرایط بدتر هم باشد. حتی ممکن است فکر کنید که: “او جای من نیست و نمیتواند مرا درک کند.” مقایسه درد و احساسات دیگر خود با دیگران امری عادی است ، اما این بدان معنی نیست که همیشه مفید است.
مقایسه ها غالباً طبیعی هستند و در بعضی موارد حتی می توانند مفید باشند. آنها می توانند به عنوان راهی برای سنجش پیشرفت ما یا تعیین اینکه چه شرایطی در شرایط خاص مناسب است ، باشند.در موارد دیگر ، مقایسه می تواند رشد را خفه کند ، مانع از مهربانی شما شود و حتی همدلی با دیگران را دشوارتر کند.
چرا مقایسه احساسات غلط است؟
مردم چیزها را متفاوت تجربه می کنند
هر فرد منابع و تجربیات متفاوتی دارد که در چگونگی تأثیرپذیری از احساسات مختلف نقش دارد. همانطور که همه مردم به یک شکل احساس شادی نمی کنند ، همه نیز به یک شکل احساس درد نمی کنند. هیچ سلسله مراتبی از احساسات وجود ندارد که بگوید احساسات یک فرد بهتر یا بدتر ، قوی تر یا ضعیف تر از احساس دیگری است.
به عنوان مثال ، اگر دچار یک مشکل عاطفی دردناک هستید ، ممکن است وسوسه شوید که آنچه را که احساس می کنید با شخص دیگری مقایسه کنید که از نظر عینی بدتر به نظر می رسد.مقایسه درد شما با شخص دیگری که به نظر می رسد بیشتر رنج می برد فقط به معنای به حداقل رساندن احساس شما است.
مقایسه احساسات اغلب منجر به حداقل سازی می شود
تمرکز مقایسه احساسات شما معمولاً به حداقل رساندن احساساتی است که شما احساس می کنید. برخی از نمونه ها عبارتند از:
ممکن است فکر کنید که حق ندارید از چیزی ناراحت شوید زیرا شخص دیگری اتفاق بدتری را پشت سر می گذارد.
ممکن است احساس کنید حق ندارید احساس تنهایی کنید زیرا دوستان و خانواده بیشتری نسبت به شخص دیگری دارید.
اما تجربیات شخص دیگری تجربه شما را نفی نمی کند. در چنین مواردی ، مقایسه احساسات راهی برای به حداقل رساندن تجربیات خود است.
این کاری است که شما می توانید برای جلوگیری از احساس عاطفی منفی انجام دهید. به جای اینکه با آن روبرو شویم ،مدام خود را با دیگری مقایسه کنید که در دراز مدت خوب نیست.
این نوعی مثبت بودن سمی است ، که در آن افراد احساس می کنند برای تمرکز بر حس خوش بینی کاذب ، باید هرگونه احساس منفی را پنهان یا رد کنند.
این شما را از مواجهه با احساسات باز می دارد
حتی اگر وضعیت شخص دیگری از نظر عینی “بدتر” از شما باشد ، به این معنی نیست که احساسات کاملاً واقعی و بسیار معتبری را تجربه نمی کنید. به شما اجازه داده می شود وقتی شخصی به شما آسیب می زند ناراحت شوید یا وقتی چیزی مطابق خواسته شما پیش نمی آید ناامید شوید.
احساسات منفی می توانند استرس را افزایش دهند ، درصورتی که به درستی برخورد نشود اما حتی احساسات سخت نیز می توانند منابع مهم اطلاعاتی باشند. آنها می توانند به شما بگویند که چیزی باید تغییر کند و به شما انگیزه می دهد تا تغییرات مثبتی در زندگی خود ایجاد کنید.
همه مستحق کمک هستند
مقایسه ها معمولاً مردم را به این فکر سوق می دهد که فقط می توانند به تنهایی با مشکلات کنار بیایند. به جای اینکه برای کمک و پشتیبانی تماس بگیرند ، مردم اغلب احساس می کنند مسائل آنها به اندازه کافی جدی است که می تواند توجه را جلب کند.
به عنوان مثال فردی که علائم افسردگی را تجربه می کند ، ممکن است به دنبال کمک نباشد زیرا فکر می کند هیچ “دلیلی” برای احساس افسردگی ندارد ، به ویژه هنگامی که زندگی و تجربیات خود را با افراد دیگر مقایسه می کند بدتر این بدان معناست که آنها به دنبال کمکی که نیاز دارند نخواهند رفت ، خواه درمان باشد ، دارو باشد یا حمایت.
در چنین مواردی ، مقایسه می تواند منجر به اجتناب از مشکلات شما شود و نه یافتن راه هایی برای رفع آنها. حتی اگر احساس می کنید مشکلاتتان “آنقدرها هم بد نیستند” ، باز هم سزاوار حمایت و کمک هستید.
درعوض به مقایسه احسات خود با دیگران چگونه پاسخ دهیم؟
دفعه بعدی که وسوسه شدید احساسات خود را با احساس دیگری مقایسه کنید ، یک قدم به عقب برگردید. آیا مفید خواهد بود؟ یا آیا شما از آن به عنوان راهی برای از بین بردن احساسات خود استفاده می کنید؟ به جای مقایسه:
به خودتان اجازه دهید بدون قضاوت با احساسات خود بنشینید.
به خود اجازه دهید احساس خود را احساس کند و به خود یادآوری کنید که احساسات شما معتبر است.
به دیگران متکی باشید اما نیازی به کاهش تلاش های خود یا مقایسه مشکلات خود با آنها احساس نمی کنید.
از قضاوت درباره احساسات دیگران خودداری کنید. در عوض ، بر ارزش گذاری این واقعیت تمرکز کنید که آنها مایلند آنچه را که احساس می کنند با شما به اشتراک بگذارند.
به صحبت های مردم گوش دهید. آنچه را که احساس می کنند تصدیق کنید. صرف گفتن اینکه می توانید ببینید چقدر سخت است و شما برای شنیدن آن هستید می تواند راهی حیاتی در تأیید اعتبار و پشتیبانی باشد.
به یاد داشته باشید وقتی کسی در مکان آسیب پذیر است ، زمان قضاوت یا مقایسه نیست. و این در مورد احساسات شخصی شما نیز صدق می کند.
کنار آمدن با آن احساسات ، حتی در صورت دشوار بودن ، این چیزی است که به مردم این فرصت را می دهد تا از تجربیات خود یاد بگیرند ، رشد کنند و بهبود یابند.
گاهی اوقات اشتراک احساسات می تواند به شما کمک کند. تحقیقات همچنین نشان می دهد که فقط صحبت کردن در مورد آنچه احساس می کنید می تواند به کاهش شدت آن احساسات کمک کند.
واقعیت این است که مقداری مقایسه اجتناب ناپذیر است. افراد به سادگی با دیدن آنچه دیگران در حال تجربه هستند ، سیمی شده و سپس نحوه مقایسه آن با وضعیت خود را در نظر می گیرند. و در بعضی موارد ، واقعاً می تواند تأثیر مثبتی داشته باشد ، از جمله:
مقایسه ها ممکن است به شما کمک کنند تا نسبت به زندگی خود احساس قدردانی کنید.
این ممکن است به شما کمک کند گزینه ها را بررسی کنید و در مورد آنچه می خواهید فکر کنید.
این می تواند منجر به یادگیری مشاهده ای شود که در آن شما دانش کسب می کنید بدون اینکه واقعاً مجبور شوید خودتان آن تجربه را تجربه کنید.
این می تواند به شما کمک کند ببینید برای رسیدن به آنچه در زندگی می خواهید چه کاری باید انجام دهید.
این ممکن است به شما کمک کند تا نسبت به دیگران ترحم بیشتری داشته باشید ، که می تواند شما را مجبور به کمک داوطلبانه کند.
مهم است که به یاد داشته باشید ، به حداقل رساندن درد شما بخشی از قدردانی نیست. شما می توانید از چیزهای خوب زندگی خود سپاسگزار باشید و همچنان احساس ناامیدی ، ناراحتی یا ناراحتی داشته باشید.