چرا به حضرت محمد (ص) پیامبر مهربانی میگویند؟
چرا حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه را پیامبر اخلاق و مهربانی گویند؟
وجود مقدس پیامبر اسلام (ص) و حضرات معصومین علیهمالسلام از این جهت انسان کامل نامیده شدهاند که وجودشان تجلی اوصاف الهی است؛ یعنی همانگونه که خداوند صاحب رحمت است و مهربانیاش لحظهای از بندگانش دریغ نمیشود، ظرف وجودی پیامبر نیز مملو از رحمتیست که از ناحیهی خداوند متعال پُر شذه است. آنچه دقیقا دشمنان دیروز و امروز دست روی آن گذاشته و بر ضد آن تبلیغ میکنند همین محبت پیامبر عزیزمان است تا جایی که او را اهل خشونت و خونریزی معرفی کرده و از این طریق به کتمان حقیقت میپردازند.
وقتی به وجود مقدس پیامبر و زندگی ایشان دقت میکنیم چیزی جز رحمت و مهربانی شاهد نخواهیم بود. خداوند در قرآن پیامبرش را با عنوان رحمه للعالمین معرفی میکند چرا که رحمت او هم شامل حال زمینیان وهم آسمانیان میشود.
پیامبراسلام به قدری اهل محبت نسبت به دیگران بودند که حتی زمانی که توسط برخی از افراد نادان سنگباران شدند و پای مبارکشان زخمی شد و از آن خون جاری شد باز هم برای قوم خویش دعا کردند و چنین فرمودند: «الّلهمّ اغفر لقومی فانّهم لایعلمون خدایا قومم را (بخاطر اهانت و سنگباران من) ببخش زیرا آنها (از مقام ربوبیّت و رسالت) آگاهی ندارند.»( منتخب میزان الحکمه، ص ۴۹۹)
وجود مبارک پیامبر اکرم(ص) نه تنها برای زمینیان رحمت است بلکه برای آسمانیان نیز رحمت است حدیث زیبا و جالبی این مسئله را تأیید می کند. حدیث این است هنگامی که آیه فوق نازل شد پیامبر رحمت از جبرئیل پرسید:
«هل اصابک من هذه الرّحمه شی ءٌ؛ آیا چیزی از این رحمت عائد تو (هم) شد»؟ جبرئیل در پاسخ گفت:
«نعم انّی کنت اخشی عاقبه امری فآمنت بک، لما اثنی اللّه علیّ بقوله عند ذی العرش مکین؛ من از پایان کار خویش بیمناک بودم، اما بخاطر (آیه ای که در قرآن نازل شده است بر) تو از وضع خود مطمئن شدم آنجا که خداوند مرا با این جمله مدح کرده است که صاحب قدرت (یعنی جبرئیل) در نزد خالق عرش بلند مقام و بلند مرتبه است.»
مهربانی و محبت رسول الله (ص) نسبت به همه مردم
خداوند در آیه ۱۲۸ سوره توبه، مهربانی پیامبر اکرم (ص) را در برابر مومنان، چنین بیان میکند: «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ»؛ به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است، به شما دلبسته است و به مؤمنان دلسوز و مهربان.
در مقابل در آیه دیگری جدیت و سرسختی آن حضرت را در برابر کافران ذکر میکند: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ »؛ محمّد فرستاده خداست و کسانی که با اویند بر کافران سرسخت و در میان خود مهربانند.
گرچه خوش خلقی در هر جا و هر زمانی مورد ستایش و از سفارشهای حضرت رسول (ص) است، اما رفتار نیکو در خانه و خوش رفتاری با اعضای خانواده سفارش ویژه پیامبر اکرم (ص) بوده، به گونهای که یکی از شاخصهای افراد نیک، برخورد مناسب و نیکو با خانواده است. آن حضرت در روایتی فرمودند: بهترین مردم از نظر ایمان، کسی است که دارای نیکوترین اخلاق باشد و لطیفترین رفتار را با خانواده اش داشته باشد و من لطیفترین شما نسبت به خانواده ام هستم (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۶۸، ص ۳۸۷).
در روایت دیگری، به نقل از یکی از همسران آن حضرت درباره مهربانی پیامبر (ص) آمده است:
کسی خوش خلقتر از پیامبر (ص) نبود. هیچ کس از اصحاب و خانواده اش او را صدا نمیکرد، مگر اینکه آن حضرت در پاسخ او لبّیک میگفت (اصبهانی، ۱۹۹۸ م، ج ۱، ص ۱۳۷).
امروزه در شیوههای تربیتی از نکات مهمی که مورد توجه مربّیان تربیتی قرار دارد، نوع پاسخ دادن به ندای دیگران، به ویژه خانواده و همسر، است.
برخی از افراد ممکن است به دلایلی مانند خجالت کشیدن یا جلوگیری از ـ به اصطلاح ـ پر رو شدن با الفاظ دیگری با خانواده سخن بگویند، در حالی که این سیره پیامبر نشان میدهد که ما در پاسخ گویی به ندای خانواده، باید از بهترین تعبیرها استفاده کنیم. در بیان دیگری، درباره سیره آن حضرت نسبت به خانواده آمده است: هنگامی که پیامبر (ص) با خانواده اش بود، شوخترین افراد به شمار میآمد (مناوی، ۱۴۰۵ ق، ج ۵، ص ۱۸۰).
از موارد قابل توجهی که در سیره رسول اکرم (ص) مکرّر نقل شده، احترام به کودکان است.
در روایتی از انس بن مالک نقل شده است که پیامبر خدا از کنار کودکان که عبور میکردند به آنان سلام میکردند (بخاری، ۱۴۰۷ ق، ج ۵، ص ۲۳۰۶). شاید بسیاری از افراد گمان کنند که، چون کودکان کوچک ترند باید همیشه آنان به بزرگترها سلام کنند، در حالی که آموزش آداب اجتماعی آنان بر عهده بزرگترهاست.
پیامبر اکرم (ص) با وجود علوّ مقام و درجاتش، در برخورد با کودکان با خوش خلقی و حتی در بسیاری از موارد، مزاح و شوخی برخورد میکرد. در روایتی از انس نقل شده است: گاهی من با برادر کوچکم به نزد پیامبر شرف یاب میشدیم. آن حضرت در برخورد با آن کودک، مزاح میکرد و میفرمود: «یا ابا عمیر ما فعل النُّغَیر» (ابوطلحه انصاری کودکی به نام اباعمیر داشته که پرنده کوچکی همانند گنجشک ـ که در عربی نُغیر نامیده میشود ـ داشته و این پرنده که برای او عزیز بوده میمیرد و پیامبر برای مزاح با او چنین میفرمودند (اصبهانی، ۱۹۹۸ م، ج ۱، ص ۱۵۴).
رحمت و محبت پیامبراکرم (ص) به نحوی وسیع و بی پایان بوده است تا آنجا که عملاً به دوستان و پیروان خود در سطحی بسیار وسیع، درس احسان و محبت را میآموخت.
نمونه هایی از رحمت و مهربانی حضرت محمد (ص) :
۱-پیامبر گرامی اسلام، حتی از ضعیف ترین آدم ها یاد می کرد: زن سیاهپوستی در مدینه بود که کارهای مسجد را انجام می داد. چند روزی خبری از او نشد. حضرت سراغ او را گرفت، گفتند: او مرده است. پیامبر (صل الله علیه و آله) فرمود: شما با ندادن این خبر، مرا آزردید. سپس فرمود: اکنون قبر او را به من نشان دهید. حضرت به کنار قبر آن زن رفت، بر او درود فرستاد و فرمود: این قبور گرفتار ظلمت هستند و با درود و صلوات ما بر آنها، نورانی می شوند.
۲- انس بن مالک می گوید:
با پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) از راهی می گذشتیم، درحالی که عبایی با حاشیه زبر و درشت بر دوش آن حضرت بود. دراین میان، یک فرد عرب از راه رسید و عبای پیامبر را به شدت کشید، به گونه ای که حاشیه عبا روی گردن پیامبر اثر گذاشت.
آن عرب با لحنی دور از ادب گفت: محمد، دستور بده از ثروتی که از جانب خدا در اختیار توست، به من بدهند. پیامبر رحمت، این رفتار بی ادبانه را نادیده گرفت، نگاهی سرشار از مهر و محبت به او افکند و فرمود: اکنون قصاصت بکنم؟ اعرابی گفت: نه. پیامبر فرمود: چرا؟! اعرابی گفت: چون تو بدی را با بدی جواب نمی دهی. پس پیامبر تبسمی کرد و فرمود: آنچه می خواهد، به وی بدهید.
۳-حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هنگام رحلت رسول خدا از ایشان پرسید:
در روز قیامت شما را کجا بیابم؟ فرمود: پل هفتم جهنم!!! (یعنی اگر بشود بدترین افراد را هم نجات خواهم داد) (کشف الغمه ج ۱/۴۷۹-بحار الانوار ۲۲/۵۳۵/ح۳۷)
۴-در مدینه هر کس برای پیامبر هدیه ای می آورد. مادر انس بن مالک آمد و گفت: من چیزی برای پیشکش ندارم اما فرزندی دارم که او را به عنوان خادم شما پیشکش می کنم. انس ده سال خادم پیامبر بود، بعد از رحلت رسول اکرم از انس سوال کردند پیامبر را چگونه یافتی؟ گفت مختصر بگویم یا مفصل؟ گفتند: مختصر. انس گفت: رفتار پیامبر در این ده سال بگونه ای بود که نفهمیدم من خادم او بودم یا او خادم من!!!