به «محمد حسین میثاقی» عادت کنیم؟چرا و چگونه؟
غیرفعال شدن کامنت نوشتن زیر پست های اینستاگرامی «میثاقی»
دعوای عادل فردوسی پور با ژن خوب شبکه ۳ (علی فروغی)، به نفع عباس قانع ها و محمد حسین میثاقی ها تمام شد. عصر جولان چهره هایی با استعداد که در بد ترین فضای ممکن، در حال رشد هستند و میتوان آن را مثل سرمربی گری علی منصور در استقلال، سرمایه سوزی قلمداد کرد. آن چه که رسانه ملی در عرصه مجری گری درک نکرده است، کاریزما است و نه صرفا سواد و شور و هیجان فانتزی! کاریزمایی که عادل، ۲۲ سال برای آن تلاش کرد و عباس قانع ها و میثاقی ها و دیگران، باید دههها برای آن تلاش کنند آن هم نه به زور لایک و فالو و هشتگ و رانت!
خداحافظی با نود و عادل فردوسی پور
باید با عباس قانع و محمد حسین میثاقی که جایگزین فردوسی پور شده اند آرام آرام کنار آمد. برنامه محمدحسین میثاقی رسما جانشین دوشنبه شب های نود شده و این شبها بعد از مسابقات مختلف داخلی روی آنتن میرود. هربار پخش این برنامه هم خوراک مناسبی به فعالان فضای مجازی میدهد تا حسابی از خجالت شاگرد بهاصطلاح «ناخلف» دربیایند و جای خالی عادل فردوسیپور را فریاد بکشند.
میثاقی همچنان نقش اول بازی «بیزاری» است، برای مردمی که بیش از هر چیز دیگری به یک سوژه نفرت برای تخلیه روحی نیاز دارند؛ یک روز فلان بازیگر، یک روز فلان سلبریتی و یک روز هم فلان فوتبالیست؛ حق و ناحقش زیاد مهم نیست؛ آنچه اهمیت دارد این است که بالاخره یک نفر پیدا شود و ما دق و دلیمان را سرش خالی کنیم. او نیم میلیون دنبال کننده در اینستاگرام دارد و از ترس کامنت های مخالفان و منتقدانش، امکان کامنت گذاری را مثل بعضی از سلبریتی های سینمای ایران، غیر فعال کردهاست.
یک نفر که در جامعه همیشه دوقطبی ما، نقش قطب شر را ایفا کند و فرصت مطلوب را برای «خیرنمایی» به ما بدهد. حالا میثاقی است یا محمود یا پسر عارف یا زن پیکه هر کس دیگر! اکنون، میثاقی این نقش را برعهده گرفته است. اینکه چقدر سزاوار نشستن در چنین جایگاهی است، خودش بحثی جداگانه محسوب میشود. پرسش کلیدی اما این است که معترضان امروز چقدر به اصولی که سنگش را بر سینه میزنند، وفادارند؟
کلیدواژههای حملات بیپایان به میثاقی چیزهایی شبیه نمکنشناسی، ناسپاسی، خیانت و جفاکاری است؛ اما آیا فکر کردهایم این اصول ارزشمند در زندگی عادی و روزمره خود ما چقدر نقش دارند؟ تعارف که نداریم. برای اصلاح باید خود انتقادی کرد. اول باید ایرادها را گفت و بعد به رفع آنها امید بست.