مبعث چه روزی است؟
مبعث چیست؟
بِعثَت به برگزیده شدن حضرت محمد(ص) به پیامبری و آغاز رسالت او اشاره دارد که بنابر مشهور، در ۲۷ رجب سال چهلم عام الفیل روی داده است. از اینرو در فرهنگ شیعی ۲۷ رجب، به عنوان «عید مبعث» گرامی داشته میشود. بعثت پیامبر سرآغاز دین اسلام و مقدمه برچیدن شدن بتپرستی از حجاز بود.
چگونگی بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
مطابق با آنچه در منابع آمده است در حالی که آن حضرت در غار حرا در حوالی مکه معظمه به عبادت و نیایش میپرداخت، جبرئیل بر وی نازل شد و بر وی آیاتی از قرآن مجید را به عنوان طلیعه نبوت نازل نمود. نخستین آیاتی که بر آن حضرت فرود آمد، آیههای سوره ۹۶ قرآن مجید یعنی سوره علق بود.
امام حسن عسکرى علیه السّلام در توصیف بعثت نبى اکرم صلّى اللّه علیه و آله بود، می فرماید: «… تا این که به چهل سالگى رسید، و خداوند قلب کریمش را بهترین و والاترین و خاشعترین و مطیعترین قلبها یافت. پس به درهاى آسمان اجازه داد و آنها بازشدند و به ملائکه اجازه داد و آنها نازل شدند و در این حال محمد صلّى اللّه علیه و آله به آنها مىنگریست.
پس رحمت از طرف عرش بر وى نازل شد و او به روح الامین، جبرئیل- طاووس ملائکه- نگاه مىکرد، جبرئیل نزد او فرود آمد و دستش را گرفت و تکان داد و گفت: اى محمد! بخوان، محمد فرمود: چه چیزى را بخوانم؟ گفت: اى محمد!
«اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ * خَلَقَ الْاِنسانَ مِنْ عَلَقَ * اِقْرَا وَ رَبُّکَ الْاَکْرَمُ * اَلَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ…».
(قرآن را) به نام پروردگارت- که هستى را آفرید- بخوان همو که انسان را از خون بسته آفرید. بخوان که پروردگارت از همه ارجمندتر است. همو که با قلم تعلیم داد و آن چه را که انسان نمىدانست به او آموخت.
سپس آنچه را که مىبایست بر او نازل کرد و خودش به سوى پروردگارش بالا رفت. محمد صلّى اللّه علیه و آله از کوه پایین آمد در حالى که عظمت خداوند و جلالت ابّهت الهى او را مدهوش خود کرده بود و به تب و لرز دچار شده بود.
چیزى که اضطرابش را بیشتر مىکرد، این بود که مىترسید، قریشیان او را تکذیب کرده و او را به دیوانگى نسبت دهند، در حالى که او عاقلترین مردم و گرامىترین آنان بود و مبغوضترین چیزها در نظر او شیاطین و اعمال دیوانگان بود؛ بنابراین، خداوند اراده کرد که قلبش را مملوّ را شجاعت نماید و به او فراخى دل عنایت فرماید. براى همین از کنار هر سنگ و درختى که ردّ مىشد، مىشنید که مىگفتند:
«السّلام علیک یا رسول اللّه».
به روایتی، جبرئیل امین با هفتاد هزار فرشته و میکائیل با هفتاد هزار فرشته فرود آمدند و برای آن حضرت، کرسی عزت و کرامت آوردند و تاج نبوت و رسالت را بر سر آن بزرگوار گذاشتند و لوای حمد را به دستش داده و گفتند بر فراز این کرسی برو و خدایت را سپاس گو. به روایت دیگر آن کرسی از یاقوت سرخ و پایهای از آن از زبرجد و پایهای از مروارید بود و چون فرشتگان به سوی آسمان صعود کردند، آن حضرت از کوه حرا پایین آمد و انوار جلال او را فراگرفته بود، به طوری که کسی توان نظر کردن به چهره مبارکش را نداشت و بر هر درخت گیاه و سنگی که میگذشت، وی را سجده میکردند و با زبان فصیح میگفتند:
السلام علیک یا نبی الله، السلام علیک یا رسول الله.
همین که وارد خانه شد از نور چهره مبارکش خانه خدیجه کبری سلام الله علیها منور شد و آن بانوی پرهیزکار پرسید: ای محمد! این چه نوری است که در تو مشاهده میکنم؟ حضرت فرمود: این نور پیامبری است، بگو: لا اله الله، محمد رسول الله. خدیجه گفت:
من سالهاست که پیامبری تو را میدانم و هم اکنون نیز شهادت میدهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست و تو رسول و پیامبر خدایی. بدین گونه خدیجه نخستین کسی بود که به همسرش حضرت محمد صلی الله علیه و آله ایمان آورد.
از میان مردان نیز امام علی بن ابیطالب علیهالسلام، به محض دیدن چهره نورانی پیامبر صلی الله علیه و آله به وی ایمان آورد و شهادتین را بر زبان جاری کرد. از آن پس پیامبر صلی الله علیه و آله در کنار خانه خدا نماز میگذارد و خدیجه سلام الله علیها و علی علیهالسلام بر او اقتدا میکردند و نماز میخواندند. این سه نفر، با جان و مال و هستی خویش اسلام را پرورانده و فراگیر نمودند.
سخن رهبر درباره مبعث
رهبر معظم انقلاب اسلامی دربارۀ اهمیت این روز فرمودند: «هر فضیلتی که در دنیا، ولو به طور غیرمستقیم وجود دارد، ناشی از آن بعثت و اقامۀ مکارم اخلاق به وسیله ی آن پیغمبر عظیمالشّأن است.»
شرح حدیث امام علی(ع) درباره مبعث پیامبر(ص) توسط رهبر معظم انقلاب
امیرالمؤمنین سلاماللهعلیه میفرماید: آن وقتی که پیغمبر مبعوث شد و خدای متعال نبیّ اکرم(ص) را مبعوث به رسالت کرد، دنیا تاریک بود؛ «وَ الدُّنیا کاسِفَهُ النّورِ ظاهِرَهُ الغُرور»؛ جهان بشریّت در تاریکی بود، مشحون و سرشار از غرور بود. غرور یعنی فریب نفْس؛ انسان خودش را در یک وضعی تصوّر کند و توهّم کند، و در واقع اینجور نباشد؛ دنیا در یک چنین وضعی بود. قرآن هم فلسفهی وحی الهی را این قرار میدهد:
«لِیُخرِجَکُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّور»؛ بشریّت را از ظلمات خارج کند، وارد نور کند.
خب، ظلمات آن دوره تا حدود زیادی در تاریخ منعکس است؛ چه در خود محیط جزیره العرب و مکّه و آن حولوحوش که خرافه بود، جهل بود، بیرحمی بود، خشونت بود، بیعدالتی بود، زورگویی بود، زندگی پست بود، گرسنگی بود؛ و چه در دنیای متمدّن آن روز. شما [اگر] نگاه کنید به دو نقطهی اساسی تمدّن بزرگِ آن روز، یعنی ایرانِ آن روز و روم، این تاریکی و ظلمت را در آنجا هم مشاهده میکنید.
در این دو امپراتوری هم خرافات بود، ظلمات بود، تبعیض بود، بیعدالتی بود، بیرحمی نسبت به ضعفا بود. در ایران پادشاهی که به نام عدالت معروف است ــ همین انوشیروانی که معروف به عادل است ــ در یکروز چندین هزار انسان را بهقتل رساند بهعنوان اینکه اینها مثلاً مَزدَکی هستند، دین دیگری دارند؛ چندهزار نفر را در یکروز از بین برد؛ این یک نمونه است. در امپراتوری روم، پادشاه ــ این نِرون معروف ــ مادرش را کشت، همسرش را کشت، شهر را آتش زد.
اینجوری بودند: وَ الدُّنیا کاسِفَهُ النّورِ ظاهِرَهُ الغُرور. [پس اینها] مخصوص جزیرهالعرب نبود؛ همهی دنیا اینجوری بود. در یک چنین شرایطی خورشید اسلام طلوع کرد.
خب، دعوت اسلام، دعوت به نور است؛ یعنی دعوت به علم است، دعوت به انصاف است، دعوت به محبّت است، دعوت به وحدت است، دعوت به عدالت است؛ در زندگی جوامع بشری اینها همه نورانیّت است، اینها همه نور است.