شعر در مدح امام رضا(ع)
شعر در مدح امام رضا(ع)
امیدواریم از خواندن این مطلب، ((شعر در مدح امام رضا(ع))) لذت ببرید و برایتان مفید باشد،از همراهی شماسپاسگذاریم.
چون ماهیان برکهام، بیتاب ماهم یا رضا !
از عاشقانِ «عاشقی با یک نگاهم» یا رضا !
من خوب میدانم بدم اما دوباره آمدم
خاکیِ راه مشهدم پس سر به راهم یا رضا !
به به! چه میآید به هم ترکیب ما، آخر بر آن
صحن سفید مرمرت، خالی سیاهم یا رضا !
وقت نظر بر گنبد و گلدستههای عرشیت
افتاده با عمامهها از سر کلاهم یا رضا !
تو شرط مستی هستی و هستم ز نیشابوریان
در صحن جمهوری اگر «مشروطهخواه»م یا رضا !
مشروطه و مشروعه را دادم به دست عاقلان
در مجلس مستان تو با پادشاهم یا رضا !
یادم نمیآید یکی از دردهای بی حدم
شکر خدا پهلوی تو من روبراهم یا رضا !
از ماه زیباتر تویی، از نوح آقا تر تویی
با اینکه بدنامم ولی دادی پناهم یا رضا !
من در بهشتم پس قسم ساقی! به سقاخانهات
حتما کشیده دست تو خط بر گناهم یا رضا !
پیش ضریحت پیشتر خیر دو عالم خواستم
عمریست من شرمندهی آن اشتباهم یا رضا !
یا ضامن آهو! بگو صیاد آزادم کند
تا صحن آزادی شبی باشد پناهم یا رضا !
از آب سقا خانهات یک جرعه نوشیدم ببین
«رَستم از این بیت و غزل» من مست مستم یا رضا !
شعر در مدح امام رضا(ع)
ای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد
هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو
گفتم منم در می زنم ،گفتی به تو سر می زنم
من هم مکرر می زنم ،کو عهد و کو پیمان تو؟
سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام
من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟
حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین
جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو
من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام
اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو
شعر در مدح امام رضا(ع)
درود آقا غریـب آشـنای طوس
بـه لطـف تـو دوباره اومـدم پابوس
درود آقا درود آقا
جواب تـو شـروع گریه زاریـمه
درود تـو، همـین اشـکای جاریـمه
سـلام آقا، درود آقا
خبر دارم کـه از کارام خبر داری
بحال مـن شبـیه ابرا می باری
ببخــش آقا، ببخـش آقا
چقـد خـوبه، نگفتـه هامو میدونی
چقد خوبـه کـه رو برنمیگردونی
ببخش آقا ببخش آقا
منم آهوت از اون روز کـه تـو صیادی
توو دام تـو، میون صَحنِ آزادی
رضاجانم، رضا جانم
گره خوردم بـه عشقـت توی گوهـرشاد
دخیل بستم دلو بـه پنجره فولاد
رضاجانم، رضا جانم
درود آقا کـه همین حالا روبه روتونم
مـن اینجامو زیـارت نامـه میخونم
رضا جانم رضا جانم
درود آقا چـه شـعری رو لبـم اومد
دلم از طوس تا صَحنِ کربلا پَر زد
رضـا جانم حسین جانم
درود آقا، کـه همین حالا رو بـه روتونم
مـن اینجامو، زیـارت نامـه میخونم
حسـین جانـم حسین جانم
بذار سایهات همیشه روسرم باشه
قرار مـا، شـب جمعه حـرم باشه
حسـین جانـم حـسین جانم
شعر در مدح امام رضا(ع)
میلاد حسنی
مثل عشاقی که هر ساعت دم از “او” میزنند
در حرم آیینه ها بانگ هوالهو میزنند
روی یوسف ها کجا و روی سلطان رئوف
از قضا این بار با هم دلبران مو میزنند
بعد یک ساعت نشستن با تو دانای عرب
رومیان لبخند بر علم ارسطو میزنند
در صف میزان، کبوترهای مشهد میرسند
سنگ عفوت را به شاهین ترازو میزنند
فرشبافان در پی کسب ضمانت نامه ات
نقشهی قالیچه ها را طرح آهو میزنند
وه چه تصویریست هر شب آبشاران بهشت
روبروی حوض گوهرشاد زانو میزنند
هر سحر کوه گناهان را که میریزد زمین
خادمانت از حیاط صحن جارو میزنند
خسته از درهای بسته دستهای نا امید
عاقبت بر پنجره فولاد تو رو میزنند
شعر در مدح امام رضا(ع)
حسن لطفی
قسم به دیدهی یعقوب و بوی پیرهنی
قسم به شوق اویس و به جذبهای یمنی
قسم به برقِ دو چشمی حسینی و حسنی
“قسم به وعدهی شیرینِ مَن یَمُت یَرَنی
که ایستاده بمیرم به احترام علی
علی امام من است و منم غلام علی”
فقط علیست که باید خود انتخاب کند
مرا بنا کند او یا مرا خراب کند
“به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند”
علیست نعرهی طوفانیام خدا را شُکر
رسید امامِ خراسانیام خدا را شُکر
مرا کشاند قراری هزار شُکر آقا
مرا رساند قطاری هزار شُکر آقا
رسیدهام پِیِ کاری هزار شُکر آقا
دوباره این حرم آری هزار شُکر آقا
رسیدهام بتکانی مرا زِ غیرِ رضا
رسیدهام که شوم عاقبت به خیرِ رضا